عرضه و تقاضا نیروی کار، میزان تولید در کشور را تحت تاثیر خود قرار می دهد. تولید و بازار کار گره محکمی با اقتصاد هر کشوری دارد. بنابراین می توان اهمیت تعادل در نیروی کار را به خوبی درک کرد. مردم دائما در حال مبادله هستند. مبادلاتی که ارکان اصلی آن عرضه و تقاضا است، اما یکی از مهم ترین مبادلاتی که هر فرد در طول زندگیش بارها با آن مواجه شده است، عرضه و تقاضای نیروی کار است. در این مقاله قصد داریم به طور کامل به عرضه، تقاضا و تعادل در نیروی کار بپردازیم.
تعادل در نیروی کار
دو پارامتری که نحوه تعیین حقوق ها در بازار نیروی کار را تشکیل می دهند عبارتند از:
- حقوق موجب تعادل میان تقاضا و عرضه در نیروی کار می شود.
- حقوق برابر با ارزش تولیدات نهایی نیروی کار است.
احتمالا در نگاه اول از تاثیر حقوق و دستمزد در چنین امری متعجب خواهید شد، اما هیچ معمای عجیبی در خصوص دستمزد و درک تعیین مقدار آن وجود ندارد. در تصویر زیر تعادل در نیروی کار را می بینید. در این تصویر دو روند عرضه و تقاضا را مشاهده می کنید که محل تلاقی آن ها به عنوان تعادل نیروی کار در نظر گرفته شده است. اما قبل از آن که بخواهیم این نمودار را به طور کامل بررسی کنیم بهتر است با دو مفهوم کلیدی عرضه و تقاضا آشنا شویم.
عرضه و تقاضا چیست؟
یک قانون برای تقاضا وجود دارد و آن این است که هر چه قیمت یک کالا بالاتر برود، افراد کمتری تمایل به خرید آن دارند( تقاضا برای خرید محصول کاهش می یابد).
قانون عرضه نیز می گوید با افزایش قیمت یک کالا، مقدار عرضه آن افزایش خواهد یافت. نمودار عرضه و تقاضا مطابق تصویر بالا دقیقا خلاف جهت یکدیگر بوده و محل برخورد آن ها نقطه تعادلی خواهد بود که در این مقاله هدف، بررسی نیروی کار است.
نمودار بالا چه می گوید؟
حال از نکات بالا می توان یک نتیجه بسیار مهم گرفت، هر چیزی که موجب تغییر در عرضه و تقاضای نیروی کار شود حتما موجب تغییر دستمزد نیروی کار خواهد شد، چرا که تمام این موارد در تعادل با یک دیگر هستند. اما چه عواملی موجب تغییر در عرضه و تقاضا خواهد شد؟
فرض کنید که در زمینه دیجیتال مارکتینگ با افزایش نیروی متخصص روبه رو هستیم. بنابراین عرضه نیروی کار بیشتر خواهد شد. در نمودار بالا روند مرتبط با عرضه به سمت راست حرکت خواهد کرد، با حرکت عرضه به سمت راست، محل تلاقی آن به تقاضا در نقاط پایین تری رخ خواهد داد. بنابراین دستمزد یک متخصص دیجیتال مارکتینگ کمتر خواهد شد. بنابراین می توان حالات زیر را برای ایجاد این تعادل متصور شد:
1.افزایش عرضه نیروی کار، کاهش تقاضا برای آن و در نتیجه کاهش دستمزد نیروی کار
2.افزایش تقاضا نیروی کار، کاهش عرضه نیروی کار و در نتیجه افزایش دستمزد نیروی کار
برای درک مورد دوم، فرض کنید به دلیل ایجاد زیرساخت های شهری و افزایش ساخت و ساز مسکن در آن، نیاز به نیروی کارگر ساختمانی افزایش پیدا کرده است. با افزایش تقاضا برای این نیرو، در صورتی که عرضه کارگر ساختمانی ثابت فرض شود، انتشار می رود میزان دستمزد کارگران افزایش پیدا کند. مفهوم این اتفاق آن است که سودسازی حداکثری سازمان ها در گرو ایجاد تعادل میان دستمزد نیروی کار، تقاضا برای آن و میزان عرضه آن است.
رفاه زندگی عمومی در کشور
رفاه عمومی مردم در یک کشور زمانی رقم می خورد که توانایی تولید کشور، ارائه خدمات و همچنین میزان حقوق مردم در تناسب به سر ببرد. اما در مبحث تعادل نیروی کار لازم است جور دیگری به موضوع نگاه کرد. طبیعی است که دستمزد نیروی کار در تناسب با ارزش تولید نیروی کار است. بنابراین اگر افراد توانایی ارائه ی خدمات و تولیدات بالاتری از خود نشان دهند، دستمزد بالاتری نیز دریافت خواهند کرد. دستمزد بالاتر نیز رفاه زندگی عمومی افراد را بالا خواهد برد. اما نکته قابل توجه آن است که نیروی کار امروز، بهره وری بسیار بالاتری از سال های گذشته نشان می دهند به همین دلیل دستمزد بسیار بیشتری نیز دریافت می کنند. در جدول زیر می توانید نرخ رشد دستمزد نیروی کار و نرخ رشد بهره وری آن ها را در دوره های زمانی مختلف مشاهده کنید.
همانطور که در جدول بالا قابل مشاهده است، آهنگ رشد بهره وری با نرخ رشد دستمزد نیروی کار کاملا در تناسب است.
جمع بندی
یکی از مهم ترین مسائلی که در اقتصاد هر کشوری مطرح می شود، ایجاد تعادل در نیروی کار است. ایجاد تعادل در نیروی کار از دو بازوی اصلی عرضه و تقاضا نشات گرفته که عوامل بسیاری می تواند موجب تغییراتی در آن ها و در نهایت تعادل در نیروی کار شود. اما نکته اصلی و کلیدی در خصوص تعادل نیروی کار، ارتباط میان بهره وری نیروی کار و دستمزد او است. هرچه بهره وری رشد پیدا کند، دستمزد نیروی کار نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
نظر بدهید