در علم اقتصاد، مطلوبیت نشان دهنده رضایت یا لذتی است که مصرف کنندگان برای مصرف یک کالا یا خدمات دریافت می کنند. تابع مطلوبیت یا سودمندی، ترجیحات مصرف کنندگان را برای مجموعه ای از کالاها و خدمات اندازه گیری می کند. سودمندی در واحدهایی به نام utils - کلمه اسپانیایی useful - اندازه گیری می شود، اما محاسبه سود یا رضایتی که مصرف کنندگان دریافت می کنند، انتزاعی است و تعیین دقیق آن دشوار است. در نتیجه، اقتصاددانان سودمندی را بر حسب ترجیحات آشکار شده با مشاهده انتخاب های مصرف کنندگان می سنجند. از آنجا، اقتصاددانان ترتیبی از سبدهای مصرف را از حداقل مطلوب به ترجیح داده شده ترین ایجاد می کنند.
درک بیشتر تابع مطلوبیت
در علم اقتصاد، تابع مطلوبیت رفاه یا رضایت مصرف کننده را به عنوان تابعی از مصرف کالاهای واقعی، مانند غذا یا پوشاک، اندازه گیری می کند. تابع مطلوبیت به طور گسترده در نظریه انتخاب عقلانی برای تحلیل رفتار انسان استفاده می شود. هنگامی که اقتصاددانان ترجیحات مصرف کنندگان را اندازه گیری یا رتبه بندی می کنند، به آن مطلوبیت ترتیبی می گویند. به عبارت دیگر، ترتیبی که مصرفکنندگان یک محصول را نسبت به کالای دیگر انتخاب میکنند، میتواند نشان دهد که مصرفکنندگان ارزش بالاتری را به محصول انتخابی اختصاص میدهند. ابزار معمولی نحوه رتبهبندی محصولات را توسط مصرفکنندگان اندازهگیری میکند، اما اینکه چه مقدار یک محصول بالاتر از دیگری قرار میگیرد را اندازه گیری نمی کند.
برای درک بهتر کاربرد ترتیبی، مثال زیر را در نظر بگیرید. سه شرکت کننده برای کسب مقام اول در یک مسابقه با هم رقابت می کنند. شرکت کننده A برنده اعلام می شود. شرکت کننده B نایب قهرمان شده و شرکت کننده B در رتبه سوم قرار می گیرد. کاربرد ترتیبی نشان میدهد که داوران شرکتکننده A را بر شرکتکنندگان B و C و شرکتکننده B را بر C ترجیح میدهند. آنچه تابع ترتیبی به ما نمیگوید این است که تا چه حد یکی بر دیگری ترجیح داده شده است.
ابزار کاردینال که عمدتاً در اقتصاد خرد استفاده می شود، یک مقدار عددی را به ترجیح مصرف کننده اختصاص می دهد، که نشان دهنده درجه ای است که یک انتخاب بالاتر از دیگری قرار می گیرد. ابزار کاردینال تعیین خواهد کرد که چقدر بیشتر شرکت کننده A نسبت به شرکت کنندگان B و C ترجیح داده شده است و غیره.
هنگام در نظر گرفتن مطلوبیت، درک مفاهیم مطلوبیت کل و مطلوبیت حاشیه ای مهم است. مطلوبیت حاشیه ای رضایت یا مزایایی را که فرد از مصرف یک واحد اضافی از یک محصول یا خدمات به دست می آورد، اندازه گیری می کند. مطلوبیت کل میزان رضایت یا منافعی را که یک فرد از مصرف کل - از جمله مطلوبیت حاشیه ای - یک محصول یا خدمات دریافت می کند، اندازه گیری می کند.
اگر با مصرف 10 واحد از یک محصول، 20 واحد رضایت حاصل شود و با مصرف یک واحد اضافی 1 واحد رضایت حاصل شود، کل مطلوبیت یا سودمندی 21 است. اگر مصرف یک واحد دیگر 0.5 واحد رضایت به دست آورد، کل مطلوبیت به 21.5 واحد تبدیل می شود. اقتصاددانان بر این باورند که میزان رضایتی که فرد از هر واحد مصرف اضافی دریافت می کند، با هر واحد مصرف کاهش می یابد. این مفهوم را قانون کاهش مطلوبیت حاشیه ای می نامند. کاهش مطلوبیت حاشیه ای بیانگر این نیست که مصرف واحدهای اضافی باعث رضایت مصرف کننده نخواهد شد؛ بلکه بیان می کند که رضایت از مصرف بیشتر و بیشتر واحدها کمتر از اولین واحدهای اضافی مصرف شده است.
مثالی از تابع مطلوبیت
فرض کنید یک مصرف کننده در حال خرید یک ماشین جدید است و انتخاب را به دو خودرو محدود کرده است. خودروها تقریباً یکسان هستند، با این تفاوت که خودروی دوم دارای ویژگی های ایمنی افزایش یافته است. در نتیجه قیمت ماشین دوم 2000 دلار بیشتر از ماشین اول است.
مطلوبیت افزایشی یا حاشیه ای یا رضایت حاصل از ماشین دوم را می توان به صورت عددی به عنوان تفاوت قیمت 2000 دلاری بین دو خودرو نشان داد. به عبارت دیگر، مصرف کننده 2000 دلار سود افزایشی یا حاشیه ای از خودروی دوم دریافت می کند.
علاوه بر این، فرض کنید 100000 مصرف کننده در سراسر اقتصاد، خودروی دو را به خودروی یک ترجیح می دهند. اقتصاددانان ممکن است استنباط کنند که مصرف کنندگان، در مجموع، 200 میلیون دلار (2000*100000) مطلوبیت افزایشی از ویژگی های ایمنی خودروی دو دریافت کرده اند. مطلوبیت از این باور مصرفکننده ناشی میشود که به دلیل ویژگیهای ایمنی اضافه شده خودروی دو، احتمال تصادف کمتری دارد.
مزایا و معایب تابع مطلوبیت
اقتصاددانان نمی توانند یک مقدار واقعی عددی را به سطح رضایت مصرف کننده از یک اولویت یا انتخاب اختصاص دهند. همچنین، مشخص کردن دلیل خرید ممکن است دشوار باشد و معمولاً متغیرهای زیادی برای در نظر گرفتن وجود دارد. در مثال قبلی، این دو خودرو تقریباً یکسان بودند. در واقعیت، ممکن است چندین ویژگی یا تفاوت بین این دو خودرو وجود داشته باشد. در نتیجه، تخصیص یک ارزش به ترجیح مصرف کننده می تواند چالش برانگیز باشد زیرا ممکن است یک مصرف کننده ویژگی های ایمنی را ترجیح دهد در حالی که دیگری ممکن است چیز دیگری را ترجیح دهد.
البته ردیابی و تخصیص مقادیر به مطلوبیت همچنان می تواند برای اقتصاددانان مفید باشد. با گذشت زمان، انتخابها و ترجیحات ممکن است نشاندهنده تغییر در الگوی هزینهها و مطلوبیت باشد. درک منطق پشت انتخاب های مصرف کننده و میزان رضایت آنها نه تنها برای اقتصاددانان بلکه برای شرکت ها نیز مهم است. مدیران شرکت می توانند ازچنین ابزاری برای ردیابی نحوه مشاهده مشتریان از محصولات خود استفاده کنند.
نکته مهم: تابع مطلوبیت اساسا یک "مدل" است که برای نشان دادن ترجیحات مصرف کننده استفاده می شود، بنابراین شرکت ها اغلب آنها را برای به دست آوردن برتری در رقابت به کار می گیرند. به عنوان مثال، مطالعه مطلوبیت مصرف کنندگان می تواند به راهنمایی هیئت مدیره در هر چیزی از بازاریابی و فروش گرفته تا ارتقاء محصول و پیشنهادات جدید کمک کند.
سخن پایانی
مطلوبیت، منفعت یا رضایت حاصل از مصرف یک کالا یا خدمت را توصیف می کند. واحد اندازه گیری که اقتصاددانان برای سنجش رضایت از آن استفاده می کنند، یوتیل (util) نامیده می شود. تابع مطلوبیت ترجیحات مصرف کنندگان را برای بسته های کالا یا خدمات اندازه گیری می کند. Ordinal utility انتخاب مشتری را بر اساس اولویت رتبهبندی میکند و Cardinal utility یک مقدار عددی به هر اولویت اختصاص میدهد تا تعیین کند که چه مقدار بیشتر یک کالا بر کالای دیگر ترجیح داده میشود.
نظر بدهید