بیکاری عامل اصلی در تعیین میزان سلامت اقتصاد است. اگر اقتصاد بهره وری را به حداکثر برساند، همه افراد با حقوق و دستمزد مشخصی استخدام می شوند. در واقع، به لحاظ اقتصادی، یک فرد بیکار نمی تواند به شکل درست و بهینه از منابع جامعه استفاده کند. با این حال، در حالی که بیکاری یک آمار اساسی به نظر می رسد، افراد فعال در یک اقتصاد را می توان به دو دسته دارای شغل و بدون شغل تقسیم کرد. نرخ بیکاری آماری قدرتمند است که سیاست دولت و تصمیمات شخصی را شکل می دهد و دولت از نزدیک نرخ بیکاری را زیر نظر دارد و نه تنها بیکاری نشان می دهد که اقتصاد در اوج بهره وری کار نمی کند، بلکه سیاستمداران نیز متوجه می شوند که تصمیمات آن ها رویه درستی نداشته است. از طرف دیگر، موضوع بیکاری، علاوه بر تاثیرات اقتصادی خود، جنبه های اجتماعی نیز دارد؛ به همین دلیل در ادامه مقاله، تاثیر بیکاری در جامعه را مورد بررسی قرار می دهیم.
اشتغال، یک کارشناس اجتماعی دقیق!
اشتغال همیشه به عنوان یکی از موضوعات مهم اجتماعی در نظر گرفته شده است. دلیل اصلی که افراد این موضوع را بسیار مهم می پندارند، این است که تنها بر توسعه اقتصادی جامعه تأثیر نمی گذارد بلکه بر پایداری جامعه نیز تأثیرگذار است. اشتغال تعیین می کند که جامعه چگونه باشد، چگونه رشد کند و.... همچنین بر نحوه تعریف افراد از خود تأثیر می گذارد. تصور کنید که اگر تعداد زیادی از افراد بیکار باشند، عواقب آن به شدت فاجعه بار خواهد بود. اگرچه این ترس به نظر ترس بی اساس می رسد، اما اگر به موقع به آن نپردازیم ممکن است به واقعیت تبدیل شود. بیکاری از دلایل مختلفی ناشی می شود. به طور کلی، این مفهوم می تواند خود را به 4 شکل نشان دهد:
بیکاری اصطکاکی
بیکاری اصطکاکی به دوره بین انتقال شغل اشاره دارد. افراد در حالی که تلاش می کنند شغل جدیدی پیدا کنند، بیکار محسوب می شوند. به عنوان مثال، فردی که شغل خود را از دست داده است، به فاصله 10 روز تا پیدا کردن شغل جدید، بیکار محسوب می شود که به آن بیکاری اصطکاکی گفته می شود. تاثیر بیکاری در جامعه به شکل اصطکاکی آن، نسبت به سایر انواع بیکاری کمتر خواهد بود.
بیکاری دوره ای
بیکاری دوره ای، در دوره چرخه رکود اقتصادی رخ می دهد. در حقیقت، جای تعجب نیست که در دوران رکود اقتصادی، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش یابد. وقتی عرضه کار بیشتر از تقاضا باشد، بیکاری افزایش می یابد. با این حال، اعتقاد بر این است که چنین بیکاری از بین می رود و اقتصاد بهبود می یابد.
بیکاری داوطلبانه
از نظر اقتصاددانان، مردم تمایل به مشارکت در نیروی کار دارند. بیکاری معمولا غیر ارادی تلقی می شود. با این حال، سناریوهایی وجود دارد که افراد ترجیح می دهند کار نکنند. بیکاری داوطلبانه چنین پدیده ای را توصیف می کند. از لحاظ عملکردی نوع دیگری از بیکاری اصطکاکی است. این اتفاق زمانی می افتد که افراد نتوانند شغلی متناسب با انتظارات خود پیدا کنند.
بیکاری ساختاری
بیکاری ساختاری زمانی اتفاق می افتد که مهارت ها، تجربه و تحصیلات کارگران با فرصت های شغلی مطابقت نداشته باشد. بیکاری ساختاری نوعی بیکاری اصطکاکی است، اما معمولاً طولانی تر است. این موضوع ممکن است بیکاری داوطلبانه را تشویق کند. تاثیر بیکاری در جامعه به شکل ساختاری آن، به مراتب از دیگر انواع بیکاری بیشتر است.
مشکلات و چالش های مرتبط با بیکاری در جهان
مشکلات بسیار زیادی در خصوص تاثیر بیکاری در جامعه وجود دارد؛ اگرچه نمی توان به طور قطعی در خصوص پیامدهای تاثیر بیکاری در جامعه صحبت کرد، اما آثار منفی بسیار زیادی دارد.
سیستم های مالی ضعیف در اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه
در دوره بحران مالی، بانک ها برای ایجاد ترازنامه و اعتبار سهمیه تحت فشار بیشتری قرار گرفته اند که دسترسی به سرمایه گذاری برای شرکت های متوسط را قطع کرده است. همچنین، سیاست های نرخ بهره بسیار پایین که در ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن دنبال می شود، سرمایه گذاری را به بازارهای دارایی (سهام، املاک و مستغلات) به میزان سرمایه گذاری در فعالیت های اشتغال زایی در اقتصاد واقعی هدایت کرده است.
از دست دادن سرمایه گذاری در مهارت ها و توسعه آموزش برای تأمین نیازهای بازار کار
تاثیر بیکاری در جامعه و عدم تطابق مهارت ها یکی از بزرگترین چالش های پیش روی جوانان در بازارهای کار در سراسر جهان است، و این موضوع عمدتا محصول یک استراتژی یا کمبود فرصت برای کسب مهارت های جدید است.
تلفیق مالی در اقتصادهای پیشرفته
کشورهای توسعه یافته برای کاهش کسری بودجه و حفظ رتبه بندی اوراق قرضه دولتی، هزینه های دولت را کاهش داده اند. کاهش هزینه ها همچنین باعث کاهش تعداد افراد شاغل در سازمان های دولتی، کاهش پروژه های زیربنایی اشتغال زا و هزینه های دولت برای خدمات اجتماعی، مانند آموزش شده است.
عدم اصلاحاتی که مانع رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه می شود
علی رغم داشتن پتانسیل رشد بالا، بسیاری از اقتصادهای جهان از زیرساخت های ضعیف، عدم سرمایه گذاری در آموزش و بوروکراسی بیش از حد برخوردار هستند. به عنوان مثال، کشورهای آفریقای شمالی و خاورمیانه، دو منطقه با بالاترین نرخ بیکاری در جوانان، از بدترین رتبه بندی در رتبه بندی سهولت انجام تجارت بانکی جهانی برخوردار هستند. این عوامل و عدم اصلاحات مناسب و تلاش دولت برای اصلاح آن ها، سرمایه گذاری خصوصی و همچنین ایجاد اشتغال را محدود می کند.
در حقیقت عواقب بیکاری جوانان متفاوت است و تاثیر بیکاری در جامعه، لایه های مختلفی را شامل می شود. اولا، با بالا بردن سطح لازم هزینه های رفاه اجتماعی و همچنین با کاهش تعداد کارگران در اقتصاد، بودجه دولت را تحت فشار قرار می دهد. دوم اینکه، جوانان بیکار از فرصت فراگیری مهارت های جدید و افزایش اشتغال خود محروم هستند. ثالثا، دوره های طولانی بیکاری می تواند شهروندان را از درخواست کار منصرف کند و در بعضی موارد می تواند به جرم و رفتار ضد اجتماعی کمک کند. سرانجام، بیکاری جوانان می تواند به مشکلات اجتماعی کمک کند.
نرخ بیکاری چیست؟
بررسی تاثیر بیکاری در جامعه، بدون پردازش نرخ بیکاری امکان پذیر نخواهد بود. نرخ بیکاری یک شاخص کلیدی دیرینه بازار کار است که به طور گسترده در سراسر جهان برای برقراری ارتباط در مورد عملکرد بازار کار و توانایی اقتصاد در ایجاد مشاغل کافی برای افراد جویای کار استفاده می شود. نرخ بیکاری معیار ارزنده ای برای عدم تطابق بین تقاضای کار و عرضه آن است که به طور صریح، این مفهوم را بیان می کند. با توجه به ارزش تحلیلی قابل توجه نرخ بیکاری و اهمیت آن برای ارزیابی بازار کار، این یکی از شاخص ترین و گسترده ترین شاخص های بازار کار است.
نرخ بیکاری به طور گسترده توسط بسیاری از عوامل بازار کار از جمله سیاستمداران، سیاست گذاران، صاحبان مشاغل، شرکای اجتماعی، محققان، دانشگاهیان، دانشجویان، روزنامه نگاران و به طور کلی افرادی که علاقه مند به اطلاع از وضعیت بازار کار هستند، استفاده می شود. این موضوع می تواند از تحقیق و تجزیه و تحلیل بازار کار و همچنین تدوین و ارزیابی سیاست های بازار کار پشتیبانی کند. همچنین برای ارتباط با مردم در مورد وضعیت بازار کار و روند استفاده می شود. در واقع، نرخ بیکاری اغلب در بسیاری از کشورها توسط رسانه ها بیان می شود.
تضمین تصمیمات فعالان اقتصادی بر پایه نرخ بیکاری
نرخ بیکاری همچنین می تواند تصمیمات فعالان اقتصادی مانند سیاستگذاران مشاغل و افراد را در بازار کار تضمین کند. متقاضیان کار و استخدام کنندگان ممکن است معیارها یا انتظارات خود را با توجه به تغییرات نرخ بیکاری تنظیم کنند، زیرا این امر نشان دهنده عملکرد اقتصادی و بازار کار است.
این موضوع یک معیار مفید برای ردیابی چرخه های اقتصادی است؛ چراکه روند بیکاری اغلب با عملکرد اقتصادی و تغییرات آن ارتباط تنگاتنگی دارد. الگوهای بیکاری می تواند دوره های رکود اقتصادی و علائم بعدی بهبود را نشان دهد و تاثیر بیکاری در جامعه را کاملا آشکار سازد.
شاخص های بیکاری
ارتباط و سودمندی نرخ بیکاری به حدی است که بخشی از مجموعه های بین المللی مختلفی از شاخص ها مانند شاخص های کار مناسب استفاده کنند؛ به عنوان مثال، اهداف توسعه پایدار «SDGs» چارچوب شاخص جهانی است که برای نظارت بر پیشرفت به سمت دستیابی طراحی شده است.
با این وجود، به همان اندازه که نرخ بیکاری به عنوان شاخص بازار کار ارزشمند و بصیر است، به خودی خود یک شاخص ناکافی است. این بخش به سهم افرادی که از نیروی کار بیکار هستند متمرکز است و قادر به انتقال هیچ اطلاعاتی در مورد کیفیت استخدام افرادی که شغل دارند، وضعیت افراد خارج از نیروی کار و شرایط بیکاران نیست، این یک معیار کاملا جامع از کم کاری نیروی کار را ارائه نمی دهد، زیرا از سایر اشکال کم کاری نیروی کار نظیر کم کاری ناشی از زمان و نیروی کار بالقوه چشم پوشی می کند.
بنابراین، هنگام اشاره به نرخ بیکاری، بسیار مهم است که از ارائه آن به عنوان یک شاخص کامل شامل عملکرد بازار کار اجتناب شود و آن را به روشنی و شفاف تفسیر کنید، با تمرکز بر آنچه که آمار بیکاری در واقع منتقل می کند. در هنگام تجزیه و تحلیل نرخ بیکاری، احتیاط لازم است تا از فرضیاتی که می توانند منجر به تصورات غلط در مورد بازار کار شود، جلوگیری به عمل آید.
به عنوان مثال، با توجه به اینکه بیکاری به طور کلی نتیجه منفی تلقی می شود و همواره تاثیر بیکاری در جامعه را به عنوان یک موضوع منفی در نظر می گیرند، نرخ بیکاری پایین معمولا به عنوان یک سیگنال مثبت در مورد بازار کار تلقی می شود و کاهش نرخ بیکاری به عنوان یک روند دلگرم کننده به حساب می آید. با این وجود، نرخ پایین بیکاری ممکن است شرایط اقتصادی و اجتماعی بسیار متفاوتی را پوشش دهد، حتی گاهی اوقات فقر قابل توجهی را پنهان می کند و کاهش نرخ بیکاری ممکن است ناشی از یافتن شغل از سوی بیکاران نباشد بلکه این افراد ترجیح می دهند که جستجوی کار را ترک کنند.
به همین ترتیب، نرخ بالای بیکاری، که اغلب به طور منفی درک می شود، ممکن است به زمینه هایی اشاره کند که زیرساخت های جستجوی کار در آن ها قوی است و افراد بیکار از مزایای تامین اجتماعی کافی برخوردار می شوند تا به آن ها اجازه دهد بدون نیاز فوری به دنبال کار مناسب باشند. از این رو، هنگام تفسیر سطح و روند نرخ بیکاری، لازم است فراتر از این معیار واحد جستجو شود تا توضیحات معنی داری برای الگوهای مشاهده شده ارائه شود و آن ها در چارچوب مشخصات بازار کار مورد نظر قرار گیرد.
در این راستا، ضروری است که کاربران در مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر نرخ بیکاری، با ارائه نتیجه گیری اصلی از داده ها و عناصر اصلی مورد بررسی و همچنین هشدار دادن به آن ها از موضوعات روش شناختی اساسی، راهنمایی شوند و تاثیر بیکاری در جامعه به طور علمی تر بررسی شود.
ویژگی های منبع داده چگونه بر نرخ بیکاری تأثیر می گذارد؟
دامنه و معنای آمار کار به طور کلی با منبع و روش آن ها تعیین می شود و این موضوع قطعا در مورد نرخ بیکاری صادق است. به منظور تفسیر دقیق داده ها، درک آنچه که داده ها منتقل می کند و نحوه جمع آوری و ساخت آن ها بسیار مهم است و در طراحی و ویژگی های منبع داده (به طور معمول بررسی نیروی کار یا نظرسنجی مشابه خانوار برای نرخ بیکاری)، به ویژه از نظر تعاریف و مفاهیم استفاده شده، پوشش جغرافیایی و سنی و دوره های مرجع، پیامدهای زیادی برای داده ها حاصل می کند و در نظر گرفتن آن ها هنگام تجزیه و تحلیل آمار بسیار مهم است.
همچنین برای ارزیابی تأثیر آن ها برای تجزیه و تحلیل روند و به خاطر داشتن تفاوت های روش شناختی در بین کشورها هنگام انجام مطالعات بین کشوری، جستجوی اطلاعات در مورد هرگونه تغییر روش شناختی و وقفه های سریالی ضروری است.
آنچه که نرخ بیکاری نمی گوید
برای پردازش تاثیر بیکاری در جامعه، بایستی ناگفته های نرخ بیکاری را مورد تحلیل قرار دهیم؛ در واقع، نرخ بیکاری به سادگی سهم افراد بیکار را از کل نیروی کار (جایی که نیروی کار از همه افراد شاغل یا بیکار تشکیل شده است) منتقل می کند. این اطلاعات واقعاً ارزشمندی است، اما کاملاً ناقص است؛ چراکه این اقدام کاملاً به افراد خارج از نیروی کار بی توجهی می کند. به طور مشابه، هیچ اطلاعاتی در مورد کیفیت اشتغال افراد شاغل، یا ویژگی ها و ماهیت بیکاری ارائه نمی دهد. علاوه بر این، با تمرکز بر اینکه آیا افراد در استخدام هستند یا خیر، هیچ اطلاعاتی در مورد مشارکت در اشکال کار غیر از اشتغال ارائه نمی دهد.
تحلیل روندها
نرخ بیکاری بر اساس سهم نیروی کار به صورت درصد بیان می شود، که تفسیر آن را آسان تر از مشاهده تعداد مطلق بیکاری می کند. بیان موارد به صورت نسبی (نسبت به معیار معنادار دیگری، مانند جمعیت مرجع) درک ما از این پدیده را در چارچوب آن تسهیل می کند و از این لحاظ، نرخ بیکاری نشانگر ارزشمندی از میزان افراد در کار است که قادر به یافتن و تامین امنیت شغل هستند.
با این حال فقط با نگاه کردن به نرخ ها ممکن است از نظر تعداد واقعی افراد تحت تأثیر، از اهمیت موضوع صرف نظر کنیم. همچنین با تمرکز صرف بر تکامل نرخ بیکاری، ممکن است از تغییرات زیادی در اعداد اساسی چشم پوشی کنیم که مطابق با وضعیت بازار کار تعداد بالقوه قابل توجهی از مردم است. نرخ بیکاری بر حسب درصد ممکن است ثابت مانده باشد، اما اگر نیروی کار رشد کند، بیکاری افراد بیشتری را تحت تأثیر قرار خواهد داد و تاثیر بیکاری در جامعه خود را بیش از پیش نشان خواهد داد. برای جلب رضایت روزافزون تعداد بیکاران، باید مشاغل بیشتری ایجاد شود.
جمع بندی
بیکاری یکی از اصلی ترین مسائل در اقتصاد هر کشور است و معمولا، تصمیمات و سیاست های کلان بسیاری از کشورها به سمت کاهش نرخ بیکاری و کم کردن تاثیر بیکاری در جامعه است. مفهوم بیکاری، علاوه بر جنبه های اقتصادی، بر روی جنبه های اجتماعی و...نیز موثر است و به طور کلی، تاثیر بیکاری در جامعه را می توان از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. اگرچه تاثیر بیکاری در جامعه بر کسی پوشیده نیست، اما این مفهوم، لایه های آشکار و پنهان بسیار زیادی دارد؛ بنابراین برای بررسی تاثیر بیکاری در جامعه، بایستی جنبه های مختلفی را در نظر گرفت.
نظر بدهید