در دنیای کریپتو، یکی از چالش برانگیزترین پرسش ها در طراحی مکانیسم های اقتصادی، سرنوشت دارایی های توقیف شده در فرآیند اسلشینگ است: آیا سوزاندن این توکن ها برای کاهش عرضه و سود غیرمستقیم تمام هولدرها بهتر است، یا بازگرداندن ارزش آنها به اکوسیستم و جبران خسارت کاربرانی که واقعاً آسیب دیده اند؟ این مقاله با استناد به تحلیلی از وب سایت هایزفلو نشان می دهد که بازتوزیع توکن ها در مقایسه با توکن سوزی، نه تنها می تواند انگیزه بهتری برای مشارکت کنندگان ایجاد کند، بلکه امنیت و پایداری شبکه را نیز به طور مستقیم تقویت می نماید.
بازتوزیع و توکن سوزی و اسلشینگ

برخلاف تصور رایج، اسلش شدن یک ولیدیتور به معنای نابودی دارایی هایش نیست. برای درک دقیق این موضوع، لازم است سه مفهوم کلیدی را از هم تمایز دهیم: «اسلشینگ» به معنای توقیف دارایی های یک شرکت کننده به دلیل رفتار مخرب است، «توکن سوزی» به فرآیند حذف دائمی توکن ها از چرخه عرضه اشاره دارد و «بازتوزیع» به انتقال دارایی های توقیف شده به ذینفعان دیگر شبکه (مانند جبران خسارت کاربران آسیب دیده یا پاداش به اپراتورهای متعهد) اطلاق می شود. بنابراین، سرنوشت دارایی اسلش شده لزوماً نابودی نیست، بلکه می تواند با مکانیسم بازتوزیع، به تقویت انصاف و امنیت اقتصادی شبکه بینجامد.
تاثیر بازتوزیع توکن ها در امنیت اقتصادی
پروتکل آیگن کلاود، مشابه بسیاری از شبکه های بلاک چینی، از مکانیسم اسلشینگ برای جریمه اپراتورهای قصورکننده استفاده می کند. در رویکرد سنتی، دارایی های توقیف شده بلافاصله سوزانده می شدند که این روش با دو مشکل اساسی روبرو بود: اولاً کاربران آسیب دیده هیچ گونه غرامتی دریافت نمی کردند مشابه شرایطی که در یک تصادف، راننده مقصر جریمه می شود اما خسارت زیان دیده جبران نمی گردد. ثانیاً این سوزاندن دارایی ها به کاهش ارزش کل قفل شده در شبکه منجر شده و در نهایت امنیت اقتصادی پروتکل را تضعیف می کرد.
با معرفی مکانیزم بازتوزیع، تحول اساسی در این فرآیند ایجاد شد. بر این اساس، ارزش دارایی های اسلش شده به جای نابودی، به چرخه اقتصادی شبکه بازمی گردد. این رویکرد سه مزیت اصلی به همراه دارد: کاربران آسیب دیده غرامت دریافت می کنند، اپراتورهای متعهد پاداش بیشتری کسب می نمایند و در نهایت ارزش اقتصادی در درون اکوسیستم حفظ شده و تقویت می شود. این تغییر نه تنها انصاف بیشتری در سیستم ایجاد می کند، بلکه به ارتقای امنیت و پایداری شبکه نیز کمک شایانی می نماید.
ریسک های بازتوزیع توکن ها چیست؟

با این حال، اجرای مکانیزم بازتوزیع در مقایسه با توکن سوزی ساده، با چالش ها و ریسک های قابل توجهی روبرو است. توکن سوزی تنها نیازمند حذف دارایی هاست و فاقد پیچیدگی های تصمیم گیری است، در حالی که بازتوزیع توکن ها مستلزم طراحی دقیق و نظارت مستمر می باشد. از جمله مهم ترین چالش ها می توان به خطر تبانی اپراتورها با سرویس های اعتبارسنجی مخرب برای تصاحب غیرمنصفانه دارایی ها، احتمال نفوذ به کلیدهای امنیتی سرویس های اعتبارسنجی که می تواند کل مکانیزم را مختل کند و نیز نیاز دائمی به نظارت فعال برای شناسایی متقلبان و تخصیص عادلانه دارایی ها به کاربران شایسته اشاره کرد.
در نتیجه، اگرچه بازتوزیع رویکردی منصفانه تر و سودمندتر برای کل اکوسیستم محسوب می شود اما پیاده سازی آن مستلزم سطح بالایی از دقت مهندسی، نظارت مستمر و طراحی هوشمندانه برای کاهش ریسک ها است. در مقابل، توکن سوزی اگرچه مکانیزمی ساده و بی دردسر است اما فایده چندانی برای جامعه کاربران به همراه ندارد. این تقابل بین سادگی و بی فایده بودن از یک سو و پیچیدگی و سودمندی از سوی دیگر، یکی از تقاضاهای اصلی در طراحی مکانیسم های اقتصادی محسوب می شود.
یکی از چالش های پیچیده در فضای کریپتو، پدیده ارزش قابل استخراج حداکثری (MEV) است که در آن کاربران عادی و تأمین کنندگان نقدینگی، بدون ارتکاب خطایی، متحمل ضررهای غیرمنصفانه می شوند. این وضعیت قابل قیاس با آن است که فردی بی گناه به ناحق جریمه شود. برای نمونه، کاربری را در نظر بگیرید که قصد دارد دارایی خود را در یک صرافی غیرمتمرکز (DEX) معامله کند. او دارایی را به قرارداد هوشمند واگذار می کند اما در فاصله کوتاه پیش از اجرای معامله، قربانی حملات فرانت رانینگ یا ساندویچ می شود و خروجی معامله اش به شکل محسوسی بدتر از حد انتظار خواهد بود.
در چنین سناریویی، دو گروه اصلی آسیب می بینند: تأمین کنندگان نقدینگی که علیرغم رفتار صادقانه متحمل ضرر می شوند و کاربران معمولی که صرفاً با هدف انجام یک تراکنش ساده، مجازات می گردند. اینجا است که مکانیزم بازتوزیع به کلی از مسیر خود منحرف می شود: ارزش به جای توزیع عادلانه، از دست افراد درستکار خارج شده و به جیب بازیگران سوء استفاده گر سرازیر می شود. نتیجه، یک وارونگی خطرناک در عدالت اقتصادی است. بازتوزیعی که قرار بود انصاف را برقرار کند، نه تنها به این هدف نمی رسد، بلکه خود به ابزاری برای توزیع ناعادلانه ارزش تبدیل می شود. این مسئله لزوم طراحی مکانیسم های مقاوم در برابر MEV و بازنگری در مد لهای بازتوزیع سنتی را بیش از پیش آشکار می سازد.
در چه مواقعی توکن سوزی بهتر از بازتوزیع توکن است؟

با وجود مزایای بازتوزیع در موارد اسلشینگ، این مکانیسم همیشه بهترین راه حل نیست. در شبکه هایی مانند بی ان بی چین که سوزاندن دوره ای توکن ها (مثل سوزاندن سه ماهه BNB) به عنوان بخشی اساسی از طراحی توکنومیک برای ایجاد خاصیت ضدتورمی تعبیه شده، بازتوزیع اساساً معنایی ندارد چرا که هیچ کاربری در این فرآیند متضرر نشده و حمله ای صورت نگرفته است. نمونه بارز دیگر، اتریوم پس از اجرای EIP-1559 است که در آن کارمزد پایه تراکنش ها سوزانده می شود تا هم به کنترل تورم کمک کند و هم ارزش بلندمدت شبکه حفظ گردد.
اگرچه پیشنهاد بازتوزیع این کارمزدها برای تشکیل صندوق کاهش کارمزد جذاب به نظر می رسد اما این رویکرد با چالش های جدی مواجه است: خنثی سازی خاصیت ضدتورمی، دشواری مدیریت توزیع عادلانه، ایجاد انگیزه های نادرست برای ارسال تراکنش های اسپم و بروز تبعیض در اولویت بندی تراکنش ها توسط اعتبارسنجان. بنابراین، در مدل های اقتصادی مانند BNB و اتریوم که سوزاندن توکن نقش کلیدی در ثبات اقتصادی ایفا می کند، توکن سوزی همچنان منطقی ترین انتخاب محسوب می شود.
نظر بدهید