به هر گونه بررسی یک بازار برای هدفی مشخص، تحلیل می گویند. تحلیل در بازار های مالی برای کسب سود انجام می شود. یعنی تحلیلگر بازارهای مالی باید مارکت یا بازار هدف خود را با استفاده از ابزار هایی که در اختیار دارد، بررسی کند و در انتها بتواند به نتیجه ی مورد نظر خود برسد. تحلیل بسته به ابزار های مورد استفاده تحلیلگر، انواع مختلفی دارد که در این مطلب قصد داریم تا با تحلیل تکنیکال آشنا شویم.
تحلیل تکنیکال با استفاده از چارت قیمت – زمان روند حرکت قیمت و نقاط برگشتی را مشخص می کند. این تحلیل پرکاربرد ترین تحلیل برای بازار های مالی است و در تمام دنیا از روش های مختلف آن استفاده می شود.
این تحلیل بر روابط خرید و فروش در یک بازار تمرکز دارد و تحلیلگران با استفاده از چارت قیمت می توانند تمام اطلاعات مورد نیاز خود را استخراج کنند. برای مثال در مبحث پرایس اکشن که از زیر شاخه های تکنیکال است، رفتار سهامداران و قدرت خریدار و فروشنده را میتوان درک کرد.
تحلیل تکنیکال بر پایه ی چند قانون تعریف می شود:
- تاریخ تکرار می شود:
برای تحلیل یک چارت مبنای تصمیم گیری را معمولا رفتار سهامداران در گذشته قرار می دهیم. برای مثال فرض کنید در گذشته، اولین باری که سهم به قیمت 2 هزارتومان رسیده بود، فشار فروش روی سهم ایجاد شده بود و قیمت رو به پایین حرکت کرده بود. بعد از مقداری ریزش، دوباره خریدار های سهم زیاد شده و سهم رو به بالا حرکت کرد و برای بار دیگر به قیمت 2 هزارتومان رسید. اما هرچقدر هم فشار خریداران بالا باشد باز هم تعدادی از سهامداران در این قیمت از سهم خارج می شوند و باعث واکنش قیمت به این قیمت می شوند.
- همه چیز در چارت نهفته است:
چارت ها گویای رفتار سهمداران در قیمت های مختلف در طول زمان هستند. تحلیلگر تکنیکال به جز چارت و ابزارهای تحلیل تکنیکال نیازی به داده ی دیگری ندارد و همه ی اطلاعات مورد نیاز را از چارت استخراج می کند.
نگاه ریز بینانه به چارت میتواند رفتار دقیق سهامداران و معامله گران را به شما ارائه کند. اینکه در چه قیمتی، چه حجمی معامله شده و بعد از آن قیمت رشد کرده است یا نزول، تماما بررسی رفتار سهامداران است.
- قیمت به مسیر خود ادامه می دهد مگر اینکه نشانه ای مبنی بر بازگشت باشد:
در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که قیمت در هر روندی که حرکت می کند، به حرکت خود ادامه می دهد مگر آنکه یک نیروی قوی جهت حرکت آنرا معکوس کند.
با اتکا به این سه اصل تحلیل تکنیکال پرکاربرد ترین تحلیل برای معامله شده است و با استفاده از آن میتوانیم نقاط ورود و خروج مناسب را با دقت خوبی پیدا کنیم.
انواع تحلیل تکنیکال:
- تکنیکال کلاسیک:
تحلیل تکنیکال کلاسیک توسط چارلز داو پایه گذاری شد. این روش تحلیل از ابزار های ساده ای استفاده می کند و حجم معاملات را پایه انتخاب نقاط مناسب برای خرید و فروش قرار میدهد. ابزار تحلیل کلاسیک عموما خطوط حمایت و مقاومت، کانال ها، خطوط روند و الگوهای کلاسیک و... است.
- تکنیکال نوین:
این روش تحلیل تکنیکال عموما از اسیلاتور ها و میانگین های متحرک و ابزاری از این دسته استفاده میکند. این روش بیشتر تمرکز را روی روند حرکت قیمت گذاشته است و در پیدا کردن نقاط دقیق خرید و فروش ضعیف تر از تکنیکال کلاسیک است.
تفاوت تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی)
تحلیل بنیادی اساساً بر پایه اطاعات مالی شرکت هاست و به دنبال ارزشمند بودن و نبودن بازار هدف می باشد. در واقع در تحلیل بنیادی با استفاده از گزارش های عملکرد شرکت، مواد اولیه، محصولات و خط تولید می توان به روند پیشروی شرکت پی برد.
اما با تحلیل به روش تکنیکال، بدون در نظر گرفتن بنیاد بازار هدف، فقط از روی چارت و با استفاده از ابزار هایی که در ادامه به توضیح آنها می پردازیم، تحلیل را انجام می دهیم و نقاط خرید و فروش را مشخص میکنیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال در مقایسه با روش های دیگر تحلیل مانند بنیادی، نقاط دقیق تری برای خرید و فروش به ما می دهد و از دقت بالاتری برخوردار است.
همچنین سرعت تحلیل در این روش بسیار بالاتر است و با صرف وقت کمی می توانید دید خوبی نسبت به شرایط روند حرکتی و وضعیت قیمت پیدا کنید.
تحلیل تکنیکال، با ابزار هایی که در اختیار شما قرار می دهد، به شما این توانایی را می دهد که نگاهی جامع تر به رفتار سهامداران داشته باشید.
جامع بودن تحلیل به شیوه ی تکنیکال نیز یکی دیگر از مزایا است که باعث می شود با فرا گیری یک علم در همه ی بازار های مالی بتوانید خرید و فروش کنید.
معایب تحلیل تکنیکال
یکی از معایب تحلیل تکنیکال، برداشت شخصی از چارت است. این موضوع باعث میشود که سناریو های محتملی که برای حرکت قیمت چیده می شود، به تعداد تحلیلگران زیاد باشد! البته همین موضوع باعث جذابیت بازار ها هم میشود.
این مورد باعث می شود که افرادی که با دید خاصی برای تحلیل به سراغ چارت می روند، معمولا تحلیل دقیقی نداشته باشند. برای مثال، برخی تحلیلگران که یک سهم را خریداری کرده اند، اصولا برای پیدا کردن نکات مثبت به سراغ تحلیل می روند و این موضوع باعث ایجاد خطا در آنها می شود و نکات منفی که می تواند برجسته هم باشد، توسط آنها دیده نمی شود.
تعریف کندل
کندل ها به تنهایی نشان دهنده قیمت اولین معامله، بالاترین قیمت، پایینترین قیمت و آخرین قیمت در یک بازار هستند. از کندل ها میتوان برای فهمیدن رفتار خریداران و فروشنده ها نیز استفاده کرد. به عنوان مثال یکی از ابزار های تکنیکال، price action است که بیشتر مبتنی بر رفتار سهامداران و با استفاده از کندل شناسی است.
تایم فریم در تحلیل تکنیکال چیست؟
یکی از مهمترین نکته ها در تحلیل تکنیکال استفاده درست از تایم فریم هاست. تایم فریم ها از 1 دقیقه ای تا 1 ساله هستند. به عنوان مثال تایم فریم یک ساعته به این معنا است که هر کندل در چارت، در مدت زمان 1 ساعت تشکیل شده و بعد از 1 ساعت کندل بعدی شروع به تشکیل شدن می کند. این اتفاق هر 1 ساعت یک بار می افتد.
اگر بخواهیم تعریفی برای استفاده از تایم فریم ها داشته باشیم که در همه ی بازار ها جوابگو باشد، باید بگوییم که تایم فریم های پایین، حرکت و نوسان های کوتاه مدتی را نمایش می دهند و برای افرادی که می خواهند معاملات کوتاه مدتی داشته باشند، مناسب هستند.
از سوی دیگر، تایم فریم های بالاتر برای مشخص کردن روند حرکتی بهتر هستند و برای خرید و فروش های بلند مدتی تر استفاده می شوند.
انواع معاملات با تحلیل تکنیکال
همانطور که در قسمت قبل توضیح دادیم، معاملات در بازار های مالی با توجه به دید زمانی شما تعریف می شوند: معاملات کوتاه مدتی یا نوسانگیری، میان مدتی و بلند مدتی.
به عنوان مثال، در بعضی بازار ها مثل ارزهای دیجیتال که از معاملات اهرمی استفاده می شود، معمولاً معاملات به شدت کوتاه مدتی است و خرید و فروش ها با مقدار خیلی کمی ضرر و سود انجام می شود. برای این گونه خرید و فروش ها معمولا از تایم فریم های 1 دقیقه ای تا 15 دقیقه ای استفاده می شود.
از سوی دیگر در بازار های سهام، دید بسیاری از مردم بلند مدتی تر بوده و خیلی از مردم با دیدی چندین ماهه و یا چند ساله اقدام به سرمایه گذاری می کنند و بنابراین از تایم فریم های روزانه، هفتگی و یا بزرگتر استفاده می کنند.
اصطلاحات در تحلیل تکنیکال
حمایت
حمایت ها نقاطی هستند که از ریزش قیمت جلوگیری می کنند و از نگاه تکنیکالی ایجاد یک کف در قیمت می کنند.
مقاومت
در مقابل حمایت ها، مقاومت ها قرار دارند که از رشد قیمت جلوگیری می کنند و با رسیدن قیمت به آنها، امکان تشکیل یک سقف قیمتی وجود دارد.
روند صعودی و نزولی
اگر حرکت قیمت با وجود کف ها و سقف هایی که ایجاد میکند، در نهایت باعث رشد (افت) قیمت شود، میگوییم روند صعودی (نزولی) است. به عبارت دیگر زمانی که سقف ها و کف های تشکیل شده بالاتر (پایین تر) از سقف ها و کف های قبلی باشد، روند را صعودی (نزولی) میبینیم.
حد سود
حد سود به مقدار سودی می گویند که تحلیلگر قصد دارد آنرا کسب کند. برای تعیین حد سود می توانید مقاومت های معتبر در مسیر قیمت را پیداکنید. در صورتی که قیمت به حد سود شما رسید، میتوانید با بروزرسانی تحلیل تصمیم به ماندن در سهم یا خروج بگیرید.
حد ضرر
حد ضرر همان مقدار ضرری است که شما قبول میکنید که آنرا متحمل شوید تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید. زمانی که حد ضرر فعال میشود، شما متوجه می شوید که تحلیل شما نسبت به حرکت قیمت اشتباه بوده است. لذا زمانی که حد ضرر فعال شد، حتما از معامله خارج شوید.
برای تعیین حد ضرر می توانید یک حمایت خیلی معتبر که فاصله زیادی با قیمت ندارد را مشخص کنید. اگر قیمت این حمایت را به پایین شکست، حد ضرر شما فعال می شود.
اندیکاتور ها
اندیکاتور ها از ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از یک سری روابط ریاضی به دست می آیند و روی چارت قیمت قرار می گیرند و تحلیلگر می تواند از آنها برای تایید تحلیل خود و یا پیدا کردن نقاط ورود و خروج بالقوه استفاده کند. از محبوبترین اندیکاتور ها می توان به اندیکاتور های میانگین متحرک، RSI، ایچیموکو و MACD اشاره کرد.
خلاصه ای از روند تحلیل تکنیکال
برای تحلیل یک چارت ابتدا باید بدانید چه مارکتی را تحلیل می کنید و از عمق و نوع معاملات آن مطلع باشید. برای مثال بدانید که چارت رو به روی شما مربوط به بازار ارزهای دیجیتال است یا بورس تهران؟
بعد از این موضوع، اولین قدم برای تحلیل، مشخص کردن روند قیمت است. باید بدانیم که قیمت در روند صعودی قرار دارد یا نزولی؟
بعد از تعیین روند حرکت قیمت، برای ما مشخص می شود که باید در سمت خریدار بازار قرار بگیریم یا فروشنده.
در مرحله بعدی باید قدرت روند را تشخیص دهیم تا متوجه شویم که حد سود و حد ضرر خود را در چه فاصله ای قرار دهیم.
پس از آن باید با ابزار های گوناگون، نقاط خرید و فروش مناسب را پیدا کنیم و حمایت ها و مقاومت های اطراف قیمت را پیدا کنیم. در این مرحله باید حجم معاملات را نیز در نظر داشته باشیم.
جمع بندی
در این مطلب با کلیات تحلیل تکنیکال آشنا شدیم. این نوع تحلیل بدون در نظر گرفتن ماهیت بازار هدف و تنها از روی حرکات قیمتی اقدام به پیدا کردن نقاط مناسب خرید و فروش می کند و بر طبق آن، قیمت تنها چیزی است که به آن احتیاج داریم.
بیان کلیه ی جزئیات درباره ی تحلیل تکنیکال مانند توضیح و تشریح اندیکاتورها و سایر ابزارها، خارج از حوصله ی این مطلب می باشد و هر کدام از سر تیترهای این مطلب می تواند در مطلبی جداگانه به طور مفصل مورد بررسی قرار گیرد.
نظر بدهید