جس لیورمور، شگفت انگیزترین تریدر وال استریت

مجله تایم جس لیورمور را شگفت‌ انگیزترین تریدر در ایالات متحده توصیف کرد. پیشرفت او از یک کارمند اداری به افسانه وال استریت، درس های تجاری او، پیروزی ها و شکست های او، احتمالاً جذاب ترین داستان وال استریت است. در این مقاله به بررسی شخصیت این تریدر معروف و افسانه ای می پردازیم.

جس لیورمور کیست؟

جس لیورمور (Jess L. Livermore) در 26 ژوئیه 1877 در شروزبری، ماساچوست به دنیا آمد. لیورمور که در فقر بزرگ شده بود، فقط به مدرسه ابتدایی رفت. علیرغم نداشتن تحصیلات رسمی، او کار خود را در 14 سالگی آغاز کرد. او در آغاز قرن بیستم یک معامله گر مشهور سهام بود که به وی لقب خرس وال استریت نیز داده بودند. لیورمور که به عنوان افسانه وال استریت در نظر گرفته می شود، بر نسل های معامله گران سهام و کالا تأثیر گذاشته است. لیورمور نویسنده کتاب چگونه ترید کنیم، زندگی من در وال استریت و چگونه سه ثروت در بازار سهام به دست آوردم است.

حتی امروزه، بسیاری از معامله گران سهام و کالا به خاطر به اشتراک گذاشتن تجربیات جس لیورمور، مدیون و قدردان او هستند. تکنیک هایی که او به صورت عمومی منتشر کرد، در طول چندین دهه دوام آورده است. قوانین ترید او میلیون ها دلار برایش به ارمغان آورد، مشروط بر اینکه به آنها وفادار بماند.

جس لیورمور مردی خودساخته بود که با پول خود معامله می‌کرد، نه پول دیگران. (مانند بانک‌های سرمایه‌ گذاری مدرن و صندوق‌های تامین سرمایه)

تام روبیتون در کتاب خود به نام جس لیورمور پسر پلانجر، لیورمور را به عنوان فردی که بیشترین درآمد را در یک روز به دست آورد و همچنین مردی که بیشترین پول را در یک روز از دست داد توصیف می کند. بین سال های 1900 تا 1940، جسی لیورمور سه ثروت به دست آورد و از دست داد. لیورمور در طول بازارهای صعودی خرید و فروش می‌کرد و زمانی که حرکت بازار تغییر می کرد، می فروخت. استراتژی او با توجه به اینکه شرکت ها آمار مالی منتشر نمی کردند یا تحلیل های بنیادی انجام نمی دادند، عجیب بود.

لیورمور در 14 سالگی شروع به معامله کرد و اولین معامله اش در سن 15 سالگی سودی معادل 3.12 دلار داشت. در سن 16 سالگی، جس لیورمور کار خود را در Paine Webber & Co رها کرد و به تنهایی شروع به تجارت کرد. در آن زمان، معاملات اغلب در بنگاه های دلالی خرید و فروش و شرط بندی سهام (bucket shops) انجام می‌شد، جایی که مشتریان روی قیمت سهام قمار و اغلب از اهرم‌ های بالایی استفاده می‌کردند. هنگامی که لیورمور به دلیل موفقیت مداوم خود از این بنگاه های بوستون محروم شد، به شهر نیویورک نقل مکان کرد.

خرس وال استریت

جس لیورمور برای پیش‌بینی افت بازار، اعتباری را در وال استریت به دست آورد و لقب "خرس وال استریت" را به خود اختصاص داد.

 دو معامله برجسته او در خلال ترس و وحشت بازار در سال 1907 و در آغاز رکود بزرگ رخ داد.

با گسترش حباب بازار در سال 1906، لیورمور این روند طولانی را دنبال کرد تا زمانی که غریزه به او توصیه دیگری کرد. در یک معامله معروف، جس لیورمور سهام اتحادیه پسیفیک را فروخت و دو روز بعد با وقوع زلزله در سانفرانسیسکو، 300,000 دلار سود به دست آورد. بازار در سال 1907 سقوط کرد و لیورمور از توصیه جی پی مورگان پیروی کرد و خرید کرد در حالی که دیگران فروختند. معامله گران از این روند پیروی کردند و به همین دلیل لیورمور با کمک به بهبود زودهنگام بازار اعتبار دارد.

در سال 1929، لیورمور موقعیت خوبی در بازار سهام داشت اما با ظهور حباب دیگری در بازار، به دنبال اولین نشانه های ضعف بود. در چندین معامله کوچک، جس لیورمور موقعیت های خرید خود را با بررسی بازار فروخت. با این کار او نزدیک به 250,000 دلار ضرر کرد. لیورمور، با این حال، به ایجاد یک موقعیت شورت ادامه داد و در سه شنبه سیاه، 29 اکتبر 1929، لیورمور از فروش در رکود بزرگ 100 میلیون دلار درآمد کسب کرد.

طبق گزارش ها، اوج ثروت لیورمور امروز معادل 1.5 میلیارد دلار است. او تا زمانی که کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) در سال 1934 راه اندازی شد، آزادانه و بدون نظارت معامله می کرد اما ظهور SEC آغازی بر پایان لیورمور بود. در سال 1940، لیورمور ورشکست شد.

آشنایی با استراتژی های تجاری جسی لیورمور

عظمت موفقیت او با در نظر گرفتن اینکه او به تنهایی معامله می‌کرد، با استفاده از سرمایه‌ های خود، سیستم خودش و عدم معامله با سرمایه دیگران، حتی شگفت‌انگیزتر می‌شود. شکی نیست که از زمانی که آقای لیورمور سهام و کالاها را معامله کرد، زمان تغییر کرده است. بازارها در مقایسه با امروز بسیار ناچیز معامله شدند و این حرکت ها نوسان داشت. 

با وجود تغییر زمان، قوانین او همچنان اعمال می شود و الگوهای قیمتی که او به دنبال آن بود، هنوز هم امروز بسیار مرتبط با بازار هستند. اینجا به خلاصه‌ای از الگوهای معامله‌ شده جس و همچنین شاخص‌ های زمان‌بندی و قوانین معاملاتی پرداخته شده است.

الگوهای قیمت

جس به راحتی امروز نمودارها را برای ترسیم الگوهای قیمت خود در دسترس نداشت. در عوض، الگوها صرفاً قیمت‌ هایی بودند که او آن‌ها را در دفتر کل ثبت می‌کرد. او فقط معامله در سهامی را دوست داشت که در یک روند حرکت می کردند و از تغییر در بازارها اجتناب می کرد. وقتی قیمت ها به نقطه محوری نزدیک شد، منتظر بود ببیند چه واکنشی نشان می دهند.

به عنوان مثال، اگر یک سهم به 50 دلار پایین آمد، تا 60 دلار جهش کرد و اکنون به 50 دلار بازگردد، قوانین جس لیورمور تصریح می کرد که برای معامله تا زمانی که نقطه محوری در جریان باشد، منتظر بمانید. اگر همان سهام به 48 دلار برسد، او وارد معامله در سمت فروش می شود. اگر از سطح 50 دلار بالاتر می رفت، او برای مدت طولانی در 52 دلار وارد می شد و از نزدیک سطح 60 دلار را تماشا می کرد که همچنین یک "نقطه محوری" است.

برای مثال، افزایش بالای 60 دلار باعث افزایش موقعیت (هرمی) در 63 دلار می شود. شکست در نفوذ یا نگهداری بالای 60 دلار منجر به لغو موقعیت های خرید می شود. حد ضرر $2 در شکست در این مثال دقیق نیست و بر اساس قیمت سهام و نوسانات متفاوت خواهد بود. یک بافری بین شکست واقعی و ورود می‌خواهد که به آنها اجازه می‌دهد زودتر وارد حرکت شوند اما منجر به شکست‌ های کاذب کمتری شود.

در حالی که جس لیورمور محدوده‌ هایی را مبادله نمی‌کرد اما در عین حال از بازارهای مختلف، معاملاتی را انجام می داد. او از استراتژی مشابهی استفاده کرد که در بالا به بالا یا پایین ترین سطح جدید وارد شد اما از یک سپر (بافر) برای کاهش احتمال شکست های کاذب استفاده کرد.

الگوهای قیمت، همراه با تجزیه و تحلیل حجم، همچنین برای تعیین باز نگه داشتن معامله مورد استفاده قرار گرفت. برخی از معیارهایی که جسی برای تعیین اینکه آیا در موقعیت مناسبی قرار دارد یا خیر، استفاده کرد:

افزایش حجم در برک آوت

چند روز اول پس از استراحت، قیمت ها باید در جهت شکست حرکت کنند. یک واکنش طبیعی زمانی رخ می‌دهد که قیمت‌ ها تا حدودی برخلاف روند کاهش می‌یابند اما حجم در اصلاحات نسبت به جهت روند کاهشی کمتر است. با پایان یافتن واکنش عادی، حجم یک بار دیگر در جهت روند افزایش می یابد.

انحراف از این الگوها، سیگنال‌ های هشدار دهنده‌ای بودند و اگر با حرکت‌های قیمت از طریق نقاط محوری تأیید شوند، نشان می‌دهند که باید سودهای خارج شده یا تحقق نیافته را به دست آورد.

زمان بندی بازار

زمان بندی در بازارهای مالی بسیار مهم است و هیچ چیز زمان بندی بهتری از خود قیمت ارائه نمی دهد. نقاط محوری ذکر شده در بالا در سهام و شاخص های بازار نیز رخ می دهد. اجازه دهید قیمت قبل از ورود به موقعیت های بزرگ، معامله را تأیید کند.

جسی لیورمور معتقد بود مهم نیست که چقدر "احساس" می کنیم که می دانیم چه اتفاقی می افتد، باید منتظر باشیم تا بازار تز ما را تایید کند و تنها زمانی که چنین شد، ما معاملات خود را انجام می دهیم و ما باید به سرعت این کار را انجام دهیم.

قوانین تجارت جس لیورمور

قوانین معاملاتی که از آن پیروی می کنند ساده هستند و از زمانی که نزدیک به یک قرن پیش ایجاد شده و توسط بسیاری از معامله گران در بسیاری از برنامه های معاملاتی گنجانده شده است. آنها هنوز هم معتبر هستند و تحت باور جس لیورمور ایجاد شدند: "هیچ چیز جدیدی در وال استریت وجود ندارد. نمی تواند وجود داشته باشد زیرا سفته بازی به قدمت تپه است. آنچه امروز در بازار سهام اتفاق می افتد قبلاً اتفاق افتاده است و خواهد افتاد. از نو."

با روند معامله کنید. در بازار صعودی خرید کنید، در بازار نزولی بفروشید.

وقتی فرصت های روشنی وجود ندارد، معامله نکنید.

با استفاده از نقاط محوری تجارت کنید.

قبل از ورود منتظر بمانید تا بازار نظر را تایید کند. صبر منجر به "پول کلان" می شود.

بگذارید سودها اجرا شود. معاملاتی را که زیان نشان می دهند ببندید. (معاملات خوب معمولاً فوراً سود نشان می دهند.)

با یک حد ضرر معامله کنید و قبل از ورود آن را تعیین کنید.

از معاملات خارج شوید که در آن چشم انداز سود بیشتر دور است. (روند به پایان رسیده یا رو به کاهش است.)

معاملات سهام پیشرو در هر بخش؛ قوی ترین سهام را در بازار صعودی یا ضعیف ترین سهام را در بازار نزولی معامله کنید.

یک پوزیشن بازنده را میانگین نگیرید.

با یک فراخوان حاشیه مواجه نشوید. به جای آن موقعیت را ببندید.

سهام زیادی را دنبال نکنید.

کاخ سفید چگونه بر تجارت جس لیورمور تأثیر گذاشت؟

در بازار غیرقانونی که تحت کنترل دولت نیست، جس لیورمور بازار پنبه را پس از جنگ جهانی اول تحت کنترل خود درآورد. او از دلالان در سراسر جهان برای ایجاد موقعیت در بازار پنبه استفاده کرد و در عرض 18 ماه، مالکیت بیشتر پنبه در ایالات متحده را در اختیار داشت. پرزیدنت وودرو ویلسون از لیورمور درخواست کرد که موقعیت قوی خود در بازار پنبه را بفروشد که او نیز چنین کرد تا از آسیب رساندن به اقتصاد ایالات متحده جلوگیری کند.