امروزه دلار آمریکا یکی از باارزش ترین ارزهای جهان به شمار می رود که اقتصاد جهانی به آن متکی است؛ شاید برای شما هم این سوال مطرح شده است که چرا دلار آمریکا روز به روز در حال پیشرفت است و بحران های مالی بزرگ بر روی ارزش آن بی تاثیر است؟ عده بسیار زیادی از کارشناسان در پاسخ به این سوال نظریه لبخند دلاری را مطرح می کنند. موضوع مورد بحث این مقاله نیز در مورد نظریه لبخند دلاری است ما سعی می کنیم به بررسی این نظریه بپردازیم و اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهیم.
بررسی نظریه لبخند دلاری
زمانی که یک کشور با بحران اقتصادی روبرو می شود و چشم انداز داخلی آن به سمت رکود حرکت می کند ارز آن کشور با کاهش ارزش روبرو می شود؛ اما نقش جهانی منحصر به فرد دلار آمریکا آن را خاص می کند و موجب می شود که این کشور قدرت بی بدیل خود را در اقتصاد جهانی به نمایش بگذارد. بهتر است بدانید که هنگامی که اقتصاد ایالات متحده آمریکا در شرایط بد قرار می گیرد همچنان ارزش دلار افزایش پیدا می کند؛ ما در این بخش به چرایی این موضوع می پردازیم، فرض کنید دو نوع دلار در آمریکا وجود دارد:
اولین، دلار “داخلی” آمریکا است که مانند دیگر ارزهای موجود در جهان است و رفتاری مانند آنها دارد. این موضوع به چشم انداز نسبی اقتصاد و بازده سرمایه گذاری بالقوه مرتبط است و ارتباط دو سویه با آن دارد.
دومین دلار، دلار بین المللی است که به عنوان ارز اصلی مورد استفاده در تجارت جهانی (برای پرداخت ها) استفاده می شود و همچنین برای خرید اوراق قرضه دولتی ایالات متحده که برای امنیت آنها مورد طمع هستند، مورد نیاز است.
هنگامی که بازارهای مالی جهان با نوسان مواجه است و رشد جهانی به کندی صورت می گیرد دلار بین المللی آمریکا به دلار بی شماری تقویت می شود و روز به روز به ارزش آن افزوده می شود.
هنگامی که در بازارهای مالی نوعی شوک رخ می دهد و این شوک ممکن است از سوی ایالات متحده آمریکا و یا دیگر کشورهای جهان بر بازار وارد شود و موجب می شود که سرمایه گذاران و معامله گران به وحشت بیفتند و در نتیجه بازارهای مالی با رکورد مواجه می شوند این در حالی است که دلار آمریکا با افزایش ارزش روبه رو می شود.
چه کسی برای اولین بار نظریه لبخند دلار را عنوان کرد؟
استفن جن برای اولین بار نظریه لبخند دلاری را مطرح کرد. او در گذشته در مورگان استنلی کار می کرد، وی در رابطه با این پدیده؛ نظریه لبخند دلاری را ارائه کرد. استفن جن اقتصاددان سابق صندوق بین المللی پول و مورگان استنلی بود که اکنون یک صندوق تامینی و شرکت مشاوره Eurizon SLJ Capital در لندن را اداره می کند. او با مطرح کردن این نظریه، پرسش های بسیار زیادی را در مورد دلار آمریکا جواب داد.
او در نظریه لبخند دلاری سه سناریوی الی را مطرح کرده است که رفتار دلار آمریکا را هدایت می کند؛ در ادامه به سه سناریوی استفن جن در نظریه لبخند دلاری توجه کنید:
سناریوی اول: دلار به دلیل ریسک گریزی تقویت می شود
تئوری لبخند دلار: هنگامی که سرمایه گذاران و معامله گران در بازارهای مالی از شوک های وارده وحشت زده می شوند سعی می کنند به ارزهای امن پناه ببرند؛ در این صورت است که دلار آمریکا از ریسک گریزی سود می برد. سرمایه گذاران در شوک های وارد بر بازار به ارزهای بهشت امن مانند دلار آمریکا و ین ژاپن فرار کنند و همین امر باعث می شود که این ارزها با افزایش ارزش مواجه شوند.
از آنجایی که سرمایه گذاران فکر می کنند که وضعیت اقتصاد جهانی متزلزل است، در تعقیب دارایی های پرخطر مردد هستند و ترجیح می دهند دارایی های «ایمن تری» مانند بدهی دولت ایالات متحده («خزانه داری ایالات متحده») را بدون توجه به شرایط اقتصاد ایالات متحده خریداری کنند و این امر باعث می شود که دلار آمریکا با صعود ارزش روبرو شود.
سرمایه گذاران برای خرید اوراق خزانه آمریکا، به دلار آمریکا نیاز دارند؛ بنابراین این افزایش تقاضا برای USD (برای خرید اوراق خزانه آمریکا) باعث تقویت دلار آمریکا می شود.
سناریوی دوم: دلار آمریکا به دلیل اقتصاد ضعیف به پایین ترین سطح کاهش می یابد
تئوری لبخند دلار: سقوط گاو دلار از صخره دلار به پایین ترین سطح خود می رسد.
قسمت پایین نظریه لبخند دلاری نشان دهنده عملکرد ضعیف گرینبک است زیرا اقتصاد ایالات متحده با بنیادهای اقتصادی ضعیف دست و پنجه نرم می کند و پایه و اساس آن ضعیف است؛ احتمال کاهش نرخ بهره نیز ارزش دلار را کاهش می دهد. اگر چه انتظار می رود کشورهای دیگر نیز نرخ های بهره را کاهش دهند، این ممکن است عامل کمتری باشد زیرا همه چیز مربوط به انتظارات در مورد جهت آتی تفاوت های باقی مانده بهره است.
این امر منجر به دوری بازار از دلار می شود، در این شرایط شعار دلار آمریکا «بفروش! بفروش! بفروش!» است.
عامل دیگری که در این سناریو وجود دارد عملکرد اقتصادی نسبی بین ایالات متحده و سایر کشورها است. اقتصاد ایالات متحده ممکن است لزوماً وحشتناک نباشد اما اگر رشد اقتصادی آن ضعیف تر از سایر کشورها باشد، سرمایه گذاران ترجیح می دهند دلارهای آمریکایی خود را بفروشند و ارز کشوری را که اقتصاد قوی تر دارد خریداری کنند زیرا تنها هدف آنان رسیدن به سود مطلوب است. برای درک بهتر این موضوع به این مثال توجه کنید: فرض کنید که شما صاحب یک تیم NBA هستید و رجی میلر را به عنوان بازیکن ستاره خود دارید، ناگهان مایکل جردن سالم در دسترس است، بدیهی است که شما میلر را با جردن عوض خواهید کرد زیرا به طور نسبی، جردن بازیکن بهتری است.
رجی میلر بد نیست اما جایگزین بهتری در آن لحظه وجود دارد و این جایگزین شما را وادار به تعویض می کند زیرا شما قصد دارید در این مسابقه پیروز شوید. حالا اگر این معامله را انجام دهید و ناگهان، مایکل جردن یک مصدومیت پایان فصل داشته باشد و رجی میلر به طور اتفاقی در دسترس باشد، پس می دانید چه باید بکنید، تخلیه “Air Jordan” برای “Miller Time”. ببینید، همه چیز نسبی است.
سناریوی سوم نظریه لبخند دلاری: دلار به دلیل رشد اقتصادی تقویت می شود
نظریه لبخند دلار: در بازار افزایشی دلار، ارزش دلار به دلیل رشد اقتصادی افزایش می یابد، این بدان معنا است هنگامی که شما اقتصاد ایالات متحده را مانند نور در انتهای تونل می بیند، نظریه لبخند دلاری شروع به شکل گیری می کند؛ هنگامی که در سراسر جهان خوش بینی ها و ظهور نشانه هایی از بهبود اقتصادی در آمریکا افزایش می یابد احساسات نسبت به دلار شروع به افزایش می کند.
به عبارت دیگر، زمانی که اقتصاد ایالات متحده از رشد تولید ناخالص داخلی قوی تری برخوردار است و انتظارات افزایش نرخ بهره (نسبت به سایر کشورها) افزایش می یابد، گرین بک شروع به افزایش می کند.
آیا نظریه لبخند دلار درست است؟
پاسخ قطعی برای درست بودن نظریه لبخند دلاری وجود ندارد اما در هر حال این نظریه یکی از مهم تریه نظریه های مطرح شده در مورد دلار آمریکا است. به یاد داشته باشید که همه اقتصادها چرخه ای هستند، بدین صورت که تقویت می کنند، بعد ضعیف می شوند، تقویت می شوند، بعد ضعیف می شوند و تکرار می کنند پس نمی تواند از اقتصاد یک شکل ثابت مشاهده کرد.
بخش کلیدی این است که تعیین کنید اقتصاد ایالات متحده در کدام بخش از چرخه اقتصاد چگونه عمل می کند (RoW)؛ اگر قبلاً در بازار سهام سرمایه گذاری کرده اید، احتمالاً از قبل با شاخص هایی مانند DAX، FTSE 100، Russell 2000 یا S&P 500 آشنا هستید.
معامله گران همچنین از شاخص های ارزی استفاده می کنند، شناخته شده ترین آن، شاخص دلار آمریکا (USDX) است. شاخص دلار از میانگین وزنی سبدی از ارزهای خارجی در برابر دلار تشکیل شده است.
شاخص دلار از چند ارز تشکیل شده است؟
اولین ارز در شاخص دلار یورو (یورو) است؛
دومین ارز ین (JPY) است؛
سومین ارز پوند (GBP) است؛
چهارمین ارز دلار کانادا (CAD) است؛
پنجمین ارز کرون (SEK) است؛
ششمین ارز فرانک (CHF) است؛
در مجموع، ۲۲ کشور نمایندگی دارند زیرا ۱۷ عضو اتحادیه اروپا وجود دارد که از یورو استفاده می کنند و همچنین پنج کشور دیگر (ژاپن، بریتانیا، کانادا، سوئد و سوئیس) و واحد پول مربوطه آنها.
بهتر است بدانید که ۲۲ کشور تنها بخش کوچکی از جهان را نمایندگی می کنند، اما بسیاری از ارزهای دیگر از نزدیک از شاخص دلار آمریکا پیروی می کنند؛ بنابراین USDX ابزار خوبی برای اندازه گیری قدرت کلی دلار آمریکا است و می تواند قدرت دلار آمریکا را نمایان کند.
ترکیب USDX چیست؟
از آنجایی که اندازه همه کشورها یکسان نیست، وزن آنها بر اساس “میانگین وزنی هندسی” برای محاسبه شاخص دلار آمریکا توزیع میشود.
یورو 57.60%
ین 13.60%
%13.60 GBP
%9.10 CAD
کرون 9.10%
%3.60 CHF
با توجه به قسمت بالا اینگونه می توان نتیجه گیری کرد که شاخص دلار به شدت تحت تأثیر یورو است که 57.60 درصد از شاخص را نشان می دهد. همبستگی بین EUR و USDX منفی است، در بیشتر مواقع، زمانی که شاخص دلار بالا می رود، سایر ارزها (مخصوصا یورو) سقوط می کنند و با کاهش ارزش مواجه می شود.
با استفاده از USDX
در این قسمت به معرفی محبوب ترین جفت ارزها می پردازیم، بیشتر جفت ارزهای مورد استفاده برای معاملات شامل دلار آمریکا است، محبوب ترینها عبارتند از:
یورو / دلار آمریکا
پوند / دلار آمریکا
USD / CHF
USD / JPY
USD / CAD
اگر شما نیز در بازارهای مالی به عنوان معامله گر حضور دارید و این جفت ارز را معامله کنید، USDX می تواند برای دریافت ایدهای از قدرت نسبی دلار آمریکا در جهان مفید باشد. USDX نشانگر قدرت دلار آمریکا در جهان است و می توان با آن میزان ارزش دلار آمریکا را سنجید.
هنگامی که USDX بی قرار و بی ثبات است، معامله گران اغلب تمایل دارند مطابق با آن عمل کنند؛ ارزها بر اساس میزان همبستگی خود بین یکدیگر واکنش نشان می دهند، این همبستگی با EUR/USD بسیار قوی است زیرا 57% USDX را نشان می دهد.
در نتیجه اینگونه می توان گفت که معامله گران از USDX به عنوان شاخص کلیدی روند دلار استفاده می کنند بدین صورت که:
اگر USD ارز پایه (USD/XXX) باشد، USDX و جفت ارز باید در یک جهت حرکت کنند.
اگر USD ارز مظنه (XXX/USD) باشد، USDX و جفت ارز باید در جهت مخالف حرکت کنند.
عملکرد نظریه لبخند دلاری چگونه است؟
نظریه لبخند دلاری که توسط استفن جن مطرح شده است، بدین صورت عمل می کند که: تجارت اجماع را تحت تأثیر قرار می دهد که فروش کوتاه مدت دلار است، بیایید تئوری لبخند دلار را صفر کنیم زیرا اگر بتوانید به درستی پیش بینی کنید که دلار آمریکا به کجا می رود، می توانید سبد خود را بر این اساس برای سود قرار دهید، شما در این صورت سود بسیار خوبی کسب می کنید.
بنابراین، نظریه لبخند دلار که یک تز صعودی است، استدلال می کند که ارزش پول ایالات متحده در برابر سایر ارزها زمانی که اقتصاد ایالات متحده بسیار ضعیف یا بسیار قوی است، تمایل به افزایش ارزش دارد، به عبارت دیگر، دلار در دو طرف طیف افزایش می یابد، درست مانند لبخند روی صورت شما همین موضوع باعث شده است که این نظریه به نظریه لبخند دلاری مشهور شود.
دلار آمریکا در رابطه با تز لبخند دلاری کجا می تواند باشد؟
دارن وینترز معتقد است که دلار آمریکا در پایین ترین بخش نظریه لبخند دلار قرار دارد که نشان دهنده عملکرد ضعیف دلار آمریکا با خروج اقتصاد داخلی از قرنطینه بزرگ همه گیر است.
او بر این باور است که همانطور که اقتصاد به دنبال برنامه واکسیناسیون باز می شود و با تریلیون ها دلار محرک تقویت می شود؛ احتمالاً اقتصاد داخلی تقویت می شود که همچنین به احتمال زیاد باعث ایجاد احساسات ریسک پذیری در افراد حاضر در بازارهای مالی می شود، تقاضا برای دارایی های ریسک ایالات متحده مانند سهام افزایش می یابد، در نتیجه تقاضا برای دلار آمریکا افزایش می یابد که باعث افزایش ارزش دلار می شود.
نظر بدهید