پیتر لینچ (Peter Lynch) یکی از مدیران افسانه ای وال استریت است که در 19 ژانویه 1944 در بوستون متولد شد. پیتر در سن 11 سالگی، در یک زمین گلف با هدف کسب درآمد مشغول حمل وسایل گلف بود که به واسطه صحبت افراد حاضر در زمین گلف پیرامون بازار سهام، به این بازار علاقه مند شد. در همان سال ها بود که بازار سهام به محبوبیت زیادی رسیده بود. پیتر در رشته سرمایه گذاری تحصیل کرد و سپس در سال 1965 از دانشگاه بوستون فارغ التحصیل شد. همچنین به عنوان دانشجو تابستانی در فیدلیتی در سال ۱۹۶۶ کار خود را آغاز و پله های ترقی را طی کرد. در این مقاله قصد داریم به بررسی مهمترین توصیه های پیتر لینچ مدیر موفق وال استریت در زمینه سرمایه گذاری بپردازیم.
موفقیت های شغلی پیتر لینچ
پیتر لینچ در 33 سالگی، در صندوق سرمایه گذاری ماژلان در شرکت فیدلیتی به مدت 13 سال به عنوان مدیر مشغول کار بود. بازدهی این صندوق در زمان مدیریت پیتر، معادل 29.2% بود که این رقم بیش از 2 برابر سود S&P 500 در این مدت بود. پیتر به دلیل موفقیتهای پی در پی، توانست در سن 46 سالگی و در واقع زودتر از موعد مقرر بازنشسته شود. پیتر فعالیت های بشر دوستانه را نوعی سرمایه گذاری می دانست، به همین دلیل بعد از بازنشستگی تصمیم گرفت که به فعالیتهای بشردوستانه بپردازد و شرکت لینچ را بر اساس همین باور تاسیس کند. این شرکت از سازمان های آموزشی، بیمارستان ها، سازمان های دینی و همچنین مراکز تهیه دارو حمایت می کرد. پیتر لینچ 3 کتاب را با کمک جان راتچایلد در دوران بازنشستگی خود نوشت که از میان آنها، کتاب های “ضرب و شتم در خیابان” و “در بلندای وال استریت” توانستند در حوزه سرمایه گذاری، به آثاری مرجع و پر فروش تبدیل شوند.
3 اصل سرمایه گذاری پیتر لینچ
پیتر لینچ 3 اصل مهم سرمایه گذاری را طی تجربیات خود، مطرح کرد که این 3 اصل عبارتند از: خرید آگاهانه، انجام تکالیف و سرمایه گذاری برای بلندمدت که در ادامه به بررسی کامل هر کدام می پردازیم.
1) خرید آگاهانه
چشم، گوش و عقل سلیم مهمترین ابزارهایی هستند که انسانها در دست دارند تا بتوانند به کمک آنها در مورد بازار سهام تحقیق کنند. بسیاری از ایدههای بزرگی که به ذهن پیتر می رسید در هنگام قدم زدن در فروشگاه ها و یا هنگام گفت و گو با دوستان و خانواده اتفاق می افتاد و او به این واقعیت افتخار می کرد. همه افراد قادر به تجزیه و تحلیل اطلاعاتی هستند که هنگام تماشای تلویزیون، خواندن روزنامه و یا گوش دادن به رادیو کسب می کنند. همچنین از ایدههای جدید سرمایه گذاری هنگام رانندگی و یا در سفر میتوان با خبر شد و این موضوع باعث ایجاد علاقه در افراد برای سرمایه گذاری می شود. لینچ اعتقاد دارد افراد باید به خوبی شرکتی را که قصد دارند در آن سرمایهگذاری کنند را بشناسند و پس از کسب دانش کافی، برای خرید اقدام کنند.
2) انجام تکالیف
برای شروع سرمایه گذاری، مشاهدات دست اول و شواهد بسیار عالی هستند اما باید ایدهها را از طریق تحقیقات هوشمندانه پیگیری کرد. سنگ بنای موفقیت پیتر، تحقیقات دقیق و اصولی بودند. او توصیه میکند که افراد چند فاکتور مهم و اساسی را به هنگام خرید سهام مد نظر قرار دهند:
درصد فروش: در صورتی که کالا یا خدماتی باعث شده افراد به سمت شرکت تولید کننده جذب شوند، ابتدا باید به این اطمینان برسند که از محصولات آن شرکت، درصد فروش بالایی را به خود اختصاص می دهند. برای مثال یک محصولی که از فروش شرکت فقط ۵٪ را تشکیل می دهد، فقط یک تأثیر حاشیهای در درآمد شرکت دارد.
نسبت PEG: برای مشخص کردن انتظار مورد نظر از سهام، باید نرخ رشد درآمد و نسبت ارزیابی را بررسی کرد. افراد همیشه به دنبال شرکت هایی با رشد خوب سود هستند.
اگر شرکت هایی که نسبت بدهی به سهام آنها از میانگین کمتر است و همچنین نقدینگی خوبی دارند را بخواهیم در نظر بگیریم، می توان گفت که مدیریت محتاطانه دارایی و همچنین جریان های نقدی قوی، برای شرکت در انواع بازارها می توانند گزینههای مختلفی را فراهم کند.
3) سرمایه گذاری کردن برای بلندمدت
به عقیده لینچ، در طی یک دوره بلندمدت 10 تا 20 ساله (فارغ از اتفاقات غافلگیر کننده)، سهام ها قابل پیشبینی هستند. او معتقد است برای پیش بینی ارزش سهام طی 2 یا 3 سال، بهتر است از روش شیر یا خط استفاده کرد. پیتر در مورد شرکت هایی که سهام آنها را خریده بود، به جمعآوری اطلاعات خود ادامه داد و تا زمانی که رویه تغییر نداده بودند، اقدام به فروش آنها نکرد. او تلاشی برای خارج کردن پول خود از بازار، پیشبینی جهت اقتصاد و همچنین جابجایی سرمایه های خود بین دارایی های مختلف نکرد. به عقیده لینچ تلاش کردن برای پیش بینی نوسانات کوتاه مدت بازار، ارزش چندانی ندارد. به نظر او در صورتی که یک شرکت قوی باشد، احتمالا ضمن افزایش ارزش سهام، سود بیشتری نیز کسب خواهد کرد. در واقع او تمرکز خود را فقط بر روی پیدا کردن شرکتهای بزرگ قرار داده بود.
3 سوال اصلی پیش از سرمایهگذاری
افرادی که قصد سرمایه گذاری کردن در بازار سهام را دارند، باید ابتدا به 3 سوال اصلی که معروف به تست آینه می باشد، به طور کاملا صادقانه پاسخ دهند. این 3 سوال عبارتند از:
سوال اول:
اولین سوالی که فرد باید به آن پاسخ دهد این است که آیا او دارای یک خانه هست یا نه؟ افراد پیش از ورود به حوزه سرمایه گذاری باید ابتدا خانهای برای خود داشته باشند.
سوال دوم:
سوال بعدی این است که آیا پولی که قرار است با آن سرمایهگذاری انجام شود، پول مازادی است یا فرد به آن نیاز مبرم دارد؟ اگر چه برای تعیین میزان دارایی که هر فرد باید آن را وارد بازار سهام کند، فرمولها و روش های مختلفی وجود دارد اما هر فرد باید این را بداند که فقط می تواند بخشی از دارایی خود را که تحمل از دست رفتن آن را دارد، وارد بازار سهام کند تا در صورتی که متحمل ضرر شد، به زندگی روزمره اش خلل جدی وارد نشود.
سوال سوم:
سوال سوم مهم ترین سوال می باشد و فرد باید به این سوال پاسخ دهد که آیا دارای خصوصیات و ویژگیهای لازم برای موفقیت هست یا نه؟ از جمله خصوصیات و ویژگی های یک سرمایهگذار موفق می توان به صبر، داشتن شهود قوی، اعتماد به نفس، داشتن ذهنی باز، قدرت تحمل ریسک، پشتکار، توانایی پذیرش اشتباهات، انعطاف پذیری، قدرت نادیده گرفتن ترس، حوصله زیاد و همچنین نادیده گرفتن وحشت عمومی در بازار اشاره کرد.
مهمترین توصیه های پیتر لینچ مدیر موفق وال استریت
پیتر لینچ به افرادی به هر 3 سوال بالا پاسخ مثبت دهند و همچنان تصمیم به سرمایه گذاری در بازار سهام داشته باشند، چند توصیه مهم می کند که مهمترین توصیه های پیتر لینچ را در اینجا عنوان خواهیم کرد.
1- یکی از مهمترین توصیه های پیتر لینچ این است که افراد همواره باید برای مواجه با سقوط شدید بازار آمادگی لازم را داشته باشند.
2- البته این سقوط شدید بازار می تواند برای افرادی که قصد خرید سهام یک شرکت را دارند، فرصت ایدهآلی را فراهم کند تا بتوانند از این شرایط به نفع خود استفاده کنند.
3- سرمایه گذاری در سهام برای افراد سودهای خوبی را می تواند داشته باشد.
4- افراد می توانند از طریق دریافت بازده 20 تا 30 درصدی، البته در صورتی که مستمر باشد، ثروتمند شوند.
5- همیشه برای کسب سود، نیازی نیست که پیشبینی ها درست و دقیق باشند.
6- یکی دیگر از مهمترین توصیه های پیتر لینچ، این است که قیمت سهام شرکت ها، در اکثر مواقع، مخالف جهت ارزش ذاتی آنها در حرکت هستند، اما در بلندمدت قیمت سهام آنها به ارزش ذاتی نزدیک میشود.
7- در صورتی که شرکتی دارای عملکرد بدی باشد و قیمت سهام آن سقوط کند، ممکن است در آینده نیز با سقوط بیشتری روبرو شود.
8- در صورتی که قیمت سهام خریداری شده، افزایش یابد، لزوما به این معنی نیست که تحلیلهای فرد درست بوده است.
9- در صورتی که افراد در سبد سرمایه گذاری خود یک سهم خوب نداشته باشند (حتی اگر قیمت آن 10 برابر شود) چیزی را از دست نمی دهند، اما اگر یک سهم بد در سبد خود داشته باشند، بسیار ضرر خواهند کرد.
10- یکی دیگر از مهمترین توصیه های پیتر لینچ، این است که سهم ها نمی دانند که چه کسی مالک آنهاست.
11- افراد باید واقع بین باشند و آنقدر نسبت به یک سهم موفق علاقه مند نشوند که به مرور دلیل موفقیت آن سهام را فراموش کنند.
12- افراد با فروش سریع سهامی که رشد بالایی دارد و همچنین نگه داشتن یک سهام بیارزش، نباید منتظر موفق شدن بمانند.
13- در صورتی که فرد مطمئن نیست که بتواند از عملکرد بازار، عملکردی بهتری داشته باشد، به او توصیه می شود که در یک صندوق سرمایه گذاری مشترک، پول های خود را بگذارد و خیال خود را راحت کنند.
14- نیازی نیست که افراد همه ی سهام های پر بازده بازار خریداری و در سبد خود قرار دهند.
15- پیتر از تجربه خود می گوید که بارها در سبد سرمایه گذاری خود، سهام های پر سودی نداشته اما با این حال توانسته عملکردی بالاتر از عملکرد بازار را داشته باشد.
16- یکی دیگر از مهمترین توصیه های پیتر لینچ، این است که در بازار سهام همیشه باید نگران برخی مسائل بود زیرا همیشه چیزی برای نگرانی وجود دارد.
17- نکته آخر این که همواره باید از ایدههای جدید استقبال کرد و با ذهنی باز به سوی آنها گام برداشت.
نظر بدهید