با ورود افراد جدید به بازار بورس، اظهار نظرهای متنوعی در مورد بازار سرمایه و نحوه سوددهی یا زیان دهی این بازار شنیده می شود. در دیدگاه اکثر افراد که معمولا دانش کمی در مورد کارکرد بازار و تحلیل پذیری آن دارند، بورس کاملا شانسی است و هیچ تحلیلی بر روی آن کارساز نیست. گاهی اوقات شرایط طوری پیش رفته است که اشخاصی که بدون تحلیل کردن سود مناسبی بردند، خود را خوش شانس می دانند و بالعکس. در مورد کسانی که در بازار فعالیت دارند کمی تفکر کنید، بیشتر خود را خوش شانس می پندارند یا بدشانس؟ معمولا بیشتر افراد اطراف ما خود را بدشانس می دانند و حتی اعتقاداتی عجیب نیز برای خود پیدا کرده اند. به میان آمدن شانس در بورس، اهمیت کسب دانش و نحوه تحلیل را به ما نشان می دهد.
افرادی که دست به گریبان شانس خود شده اند، به دنبال مقصر هستند که بتوانند تمامی تقصیرها را گردن آن بیندازند و تحمل اینکه مهم ترین عامل سود یا زیان در بازار، دانش خود فرد است، برای آن ها سخت قلمداد می شود. در واقع هر چقدر علم شما نسبت به مسائل کمتر باشد، بیشتر از شانس صحبت به عمل می آید و هر چقدر علم و مهارت خود را بهبود دهید، تاثیر شانس را در تصمیمات خود کمرنگ تر خواهید کرد. به همین دلیل در این مقاله به بررسی شانس در بورس و تاثیرات آن می پردازیم.
شانس در بورس آیا موضوعی واقعی است؟
گاهی تحلیل رفتار بازار، به شکلی که ما انتظار داشته ایم، شکل نمی گیرد و ممکن است کاملا بر عکس باشد. در واقع، پیش بینی وضعیت بازار با توجه به داده هایی است که در اختیار ما قرار می گیرد اما رفتار گروه سهامداران حقوقی یا حقیقی سهم، به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست. بنابراین وقتی که روند بازار آنطور که ما می خواهیم پیش نمی رود، صحبت از شانس در بورس می شود و سرمایه گذاران برای فرار از میدان ترجیح می دهند که عدم تسلط خود بر معاملات بازار را به موضوع شانس در بورس ربط دهند.
رابطه ریسک و شانس
عوامل دیگری نیز علاوه بر رفتار سهامداران وجود دارند که درصدی ریسک برای سهامداران به همراه خواهند داشت. لازم به ذکر است که مفهوم «ریسک» از جایی سرچشمه می گیرد که افراد بر روی متغیرهای بیرونی زندگی خود تسلط نداشته باشند و هر چقدر سهامداران و فعالان بازارهای مالی، مهارت های خود را در تحلیل بنیادی، تکنیکال، تابلوخوانی، روانشناسی بازار، مفاهیم اقتصاد کلان و...افزایش دهند، موضوع شانس در بورس را کمتر در نظر می گیرند. در ادامه به برخی از نکات در خصوص رابطه ریسک و شانس در بورس اشاره می کنیم.
- نمی توانیم این نوع ریسک را به موضوع شانس در بورس ربط دهیم؛ چراکه متهم اصلی ماجرا مورد دیگری است اما اکثرا برای نپذیرفتن اشتباهات، کمبود مهارت و...، خود را بدشانس می خوانند.
- شما اگر ارزش ذاتی سهم را قبل از خرید ندانید و سهم را به قیمت بسیار بالا بخرید، در صورت ریزش سهم شما بدشانس نبوده اید، بلکه مهارتتان کم بوده است.
- اگر بدون استفاده از تحلیل تکنیکال، زمان ورود به سهم را مشخص نکرده باشید و در اوج قیمت وارد سهم شده باشید و حد ضرر و حد سود برای خود مشخص نکرده باشید، تحمل ضرر سنگین به دلیل بدشانسی شما نیست. باید در این مورد زمان بیشتری برای تحلیل خود می گذاشتید و ربط دادن این ضرر و زیان و مفهوم شانس در بورس نمی تواند درست باشد.
- اگر بدون تحلیل بنیادی یک سهم، به دید بلند مدت سرمایه قابل توجهی را وارد سهم کرده اید، در صورت ضرر یا رکود سرمایه شما، شانس دخیل نبوده است و شما باید با دانش بیشتری سهام مذکور را تحلیل می کردید.
افزایش مهارت برای کاهش تاثیر شانس در معاملات
هر چقدر وقت کمتری برای تحلیل بگذارید، تاثیر شانس بر معامله شما بیشتر خواهد شد؛ بنابراین با مطالعات بیشتر در این زمینه می توان پرسودترین سرمایه گذاری در بورس را انجام داد.
هر چقدر در مورد سهم مورد نظر خود زمان برای تحلیل و بررسی در نظر بگیرید، دلایل خرید یا عدم ورود به سهم بیشتری پیدا می کنید. در اطراف خود بسیار شنیده ایم که افرادی با مهارت کم، وارد بازار شده اند و جملاتی شبیه به جملات زیر را به ما می گویند:
- وقتی که وارد سهم شدم، از شانس بد من بازار ریخت.
- هرموقع که سهام یک شرکتی را به کسی پیشنهاد کردم، رشد کرده اما همان موقع که خودم خریدم، بی دلیل سهم منفی خورد.
- یکی از اطرافیانم در بازار سرمایه فعالیت می کند و هرموقع که به دوستانم سهم پیشنهاد کرده است، آن ها سودهای خیلی خوبی را شناسایی کرده اند؛ اما شانس من خوب نبود و از وقتی وارد سهم پیشنهادی او شدم، نه تنها سود نکردم، بلکه بخشی از اصل سرمایه را نیز از دست داده ام.
- هرموقع سهامی را که خیلی برایش زمان گذاشتم و مدت زمان زیادی در ضررهای آن باقی ماندم را فروختم، از فردای فروختن من، شروع به حرکت کرد و سودهای چشمگیری را برای سهامداران به همراه آورد.
- هر وقت بین دو تا سهم شک کردم، اونی که نخریدم رشد کرد و اونی که خریدم ریخت.
از این قبیل نظرات و ناراحتی ها، بسیار دیده ایم اما آیا واقعا مشکل در بد شانسی این افراد است؟
ذات بازارهای مالی همواره با نوسان و تحلیل های خوب و بد همراه است و به دلیل فعالیت کاربران بسیار زیاد، نمی توان همه متغیرها را پیش بینی کرد و حتی حرفه ای ترین افراد نیز متضرر می شوند؛ اما نکته مهم این است که هر چقدر تسلط افراد بر مفاهیم بنیادی، تکنیکال و...افزایش پیدا کند، اثرپذیری شانس در بورس کمتر می شود و در بلندمدت، برآیند معاملات مثبت خواهد بود.
ترس از ضرر و زیان
بیشتر فعالان بازار بورس، کسانی هستند که ترس از ریزش آن ها، خیلی بیشتر از شوق رشد آن ها است. ترس از ریزش سهامداران، آن ها را از ضرر فراری می دهد و همیشه تمرکزشان این است که ضرر نکنند. اما شوق رشد سهامداران حرفه ای، باعث می شود با دقتی بسیار بالا، تمرکز خود را برای کسب سود بگذارند.
ذات درونی انسان ها دلیل این رفتار سهامداران عادی است. ما انسان ها به طور ذاتی، با از دست دادن یک دارایی، بسیار اندوهگین می شویم. حال اگر همان دارایی را به دست بیاوریم، احساسات شادی و خوشحالی به دست آوردن آن، به اندازه از دست دادن آن نیست. در یک کلام، ناراحتی از بین رفتن دارایی، از خوشحالی به دست آوردن دارایی، سنگین تر است.
سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه یا هر بازار دیگر، می دانند که برای حرفه ای شدن باید تفاوت شخصیتی و رفتاری داشته باشند و اصولا برای هر اتفاقی، دلیل می خواهند. مقصر دانستن شانس در بورس یا تاثیر پذیری از رفتارهای ذاتی (مانند ترس مخرب زیان گریزی)، در سرمایه گذاران حرفه ای کمتر دیده می شود و آن ها همیشه به دنبال قوی تر کردن مهارت ها و کسب دانش بیشتر هستند. به همین دلایل، ریسک پذیری بالای این سرمایه گذاران با توجه به علم و مهارت ایشان، باعث پیشرفت و سودآوری آن ها می شود.
اهمیت تحلیل در بازار سهام
سرمایه گذاران حرفه ای در بازار بورس، با دنبال کردن اخبار متنوع، اتفاقات و تحلیل های دیگران و همچنین استفاده از تحلیل های شخصی، به دنبال کسب سود بیشتر هستند. آن ها بیشتر از شانس، به پیش بینی خود اتکا می کنند. با استفاده از آمار و اطلاعات مختلف، گواه های متفاوتی برای خود پیدا می کنند تا روند قیمتی سهم را حدس زده و نقطه ورود و خروج را مشخص کنند. این سرمایه گذاران حرفه ای، استراتژی معاملاتی خود را دارند و بدون در نظر گرفتن شرایط شرکت مذکور، سرمایه خود را به خطر نمی اندازند.
تحلیل در بورس به این دلیل اهمیت دارد که اگر یک سرمایه گذار با تحیل و بررسی رفتار نکند، حتما دست به دامان شانس شده و کاملا تصادفی اقدام به خرید سهام شرکت ها می کند. اگرچه ممکن است به دلیل شرایط بازار، سود مناسبی نیز کسب کند، اما این سود کسب شده به شدت خطرناک است؛ چراکه این سهامدار با توجه به تصورات خود که خوش شانس است یا وارد هر سهمی می شود سود خواهد کرد، اقدام به ورود به سهمی دیگر، با سرمایه بیشتر و تصمیم گیری تصادفی تر می کند. باز هم بر پایه شانس این کار را انجام می دهد و این بار بر خلاف آنچه که بر اساس شانس خود انتظار داشت، ضرر سنگینی تجربه می کند.
این سهامداران که موضوع شانس در بورس را واقعی می دانند، شاید سود هایی شانسی کسب کنند اما این سود کسب شده، بسیار برای ایشان خطرناک است. زیرا پایه و اساس ندارد و بالاخره در جایی، ضرر سنگینی به این نوع سهامداران وارد می شود. توجه داشته باشید که تاثیر تحلیل هیچگاه در بازار از بین نمی رود؛ تنها ممکن است در زمان هایی کمرنگ تر شود و برای بررسی تاثیر شانس در بورس و یا میزان تحلیل پذیری در بازار، بایستی دوره های بلندمدت و همچنین برآیند معاملات در نظر گرفته شود.
جمع بندی
اعتبار تحلیل هایی که فعالان بازار سرمایه براساس مفاهیم بنیادی، تکنیکال و... در مورد سهام انجام می دهند، بسیار بالاست. این تحلیل ها با استفاده از دانش و مهارت های مختلف انجام می شود. در این مقاله متوجه شدیم که هر چقدر خلا مهارت و دانش داشته باشیم، سهم دخالت شانس در بورس و همچنین در تصمیم گیری های شما بیشتر خواهد بود و هر چقدر سرمایه گذار دانش کمتری داشته باشد، در معاملات خود شانس را بیشتر دخیل می داند و انسان ها ذاتا به شانس اعتقاد دارند و ذاتا اخلاق زیان گریزی دارند.
مفاهیم مرتبط با شانس در بورس توسط فعالان حرفه ای بازار شناسایی شده و از آن دوری می کنند. آن ها سعی می کنند تمرکز خود را بر روی سود بگذارند و تحلیل های خود را با واقعیت ها بیان کنند. به همین دلیل تاثیر زیان گریزی ( از دست دادن تمرکز بر سود) کم شده و مفهوم شانس به میزان کمتری در معاملات آن ها دخیل خواهد بود.
نظر بدهید