اگرچه اعتماد به طرف مقابل ظاهراً یک موضوع اخلاقی است اما ممکن است همیشه گزینه مطمئنی برای انعقاد قرارداد نباشد. به خصوص در مسائل مالی و اقتصادی، اعتماد نادرست می تواند منجر به مشکلات پرخطر دیگری شود! یکی از این خطرات ریسک طرف مقابل بوده که می تواند بر روی معاملات شما تاثیرگذار باشد. این خطر دقیقا چیست و چگونه می توان از آن پیشگیری کرد؟ در این مقاله به طور کامل به این سوال پاسخ خواهیم داد.
ریسک طرف مقابل چیست؟
ریسک طرف مقابل (Counterparty risk) در بازارهای مالی به معنای ریسکی است که طرف مقابل شما در یک قرارداد، بتواند تعهداتش را نپردازد یا قادر به انجام آن نباشد. در بازارهای مالی، ریسک طرف مقابل به دو شکل وجود دارد: ریسک اعتباری (Credit Risk) و ریسک انجام تعهد (Settlement Risk)
ریسک اعتباری، به معنای این است که طرف مقابل نسبت به تعهدات خود از جمله پرداخت مبلغ قرارداد، نتواند عمل کند. برای مثال، اگر شما با یک شرکت در قراردادی برای فروش بیش از یک میلیون دلار از سهام آن شرکت به قیمت خاص موافقت کردهاید، ریسک اعتباری در صورتی وجود دارد که شرکت در زمان مقرر پرداخت را نکند.
ریسک انجام تعهد، به معنای این است که طرف مقابل پس از انجام تعهد، بتواند توانایی پرداخت را داشته باشد. برای مثال، در مورد مبادلات با ارزهای خارجی، ریسک انجام تعهد وجود دارد که در زمان تسویه حساب، ارز مورد نیاز برای پرداخت مبلغ تعیین شده در قرارداد در دسترس نباشد.
برای کاهش ریسک طرف مقابل در بازارهای مالی، معمولاً از ابزارهایی مانند قراردادهای خرید و فروش دوطرفه (Bilateral Contracts)، سیستم تسویه حساب مرکزی (Central Clearing) و محدود کردن حجم معاملات با تعداد محدودی از طرفین (Limited Volume Bilateral Trades) استفاده میشود.
به طور خلاصه، ریسک طرف مقابل، خطر عدم انجام تعهدات توسط هر یک از طرفین معامله است. این نکته که در دسته ریسک مالی قرار می گیرد، می تواند هر سرمایه گذاری را تحت تاثیر قرار دهد. شاید برای درک بهتر این ریسک، سیستم بانکی امروزی مثال خوبی باشد. به عنوان مثال، اگر بانکی وام ارائه می دهد، باید این ریسک را در نظر بگیرد که گیرنده قادر به بازپرداخت اقساط نیست. از طرفی اگر فردی سپرده های خود را در بانک پس انداز می کند باید احتمال ورشکستگی بانک و از دست دادن دارایی های خود را در نظر بگیرد. در نتیجه در این بین هر دو طرف با موضوعی به نام ریسک طرف مقابل مواجه می شوند.
البته ریسک طرف مقابل فقط مربوط به سپرده ها و وام دهی نیست. در واقع هر معامله دو طرفه مانند خرید اوراق بهادار به امید کسب سود، نرخ سود ثابت اوراق قرضه و هر معامله مالی دیگری در دنیای اقتصاد سنتی خطر عدم انجام تعهدات طرفین را به همراه دارد.
ریسک طرف مقابل چقدر مهم است؟
همه سرمایه گذاران کوچک و بزرگ در بازارهای مالی همواره در معرض این خطر هستند که طرف مقابلشان به تعهدات خود عمل نکند. البته این بدان معنا نیست که در دنیای اقتصاد خطای غیرقابل حلی وجود دارد. در واقع سرمایه گذاران با درآمد ثابت با پذیرش میزان قابل قبولی از این ریسک سعی در افزایش درآمد و سود بیشتر دارند. بنابراین، اگر سرمایهگذار ریسکهای انعقاد قراردادهای مالی را درک کرده و مایل به مقابله با آنها باشد، با ضرر کل سرمایهاش مواجه نمیشود.
خوشبختانه، آگاهی سرمایه گذاران از ریسک طرف مقابل در سال های اخیر به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. اگرچه این ریسک از ابتدای علم اقتصاد و نیاز به توافق بین دو طرف یک قرارداد وجود داشته است اما هرگز به اندازه امروز مشهود و آشکار نبوده است.
نمونه هایی از ریسک طرف مقابل
ریسک طرف معامله می تواند در هر قراردادی، بزرگ یا کوچک ظاهر شود اما در تاریخ علم اقتصاد، این پدیده گاه حوادث بسیار بزرگ و تاثیرگذاری را به همراه داشته است. در زیر دو نمونه از این رویدادهای قابل توجه را بررسی کرده ایم.
چاپ دلار و از دست رفتن پشتوانه مالی
یکی از نمونه های این ریسک در سال 1944 رخ داد. در آن سال، کنفرانس برتون وودز تصمیم گرفت از دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره اصلی جهان استفاده کند. بر اساس شرایط این تعهد، دلار آمریکا باید از طلا به عنوان پشتوانه خود استفاده می کرد. به عبارت دیگر هر اونس طلا معادل 35 دلار بود و اگر کشوری غیر آمریکایی می خواست دلار خود را به طلا تبدیل کند، می توانست از این فرمول برای درخواست مقدار طلای مورد نظر خود استفاده کند.
مشکل اصلی پس از دو دهه شروع شد، زمانی که دولت آمریکا تصمیم گرفت بدون هیچ پشتوانه ای پول چاپ کند. چاپ پول دلارهای موجود را بیشتر از معادل طلای خود کرد. در نتیجه، وقتی کشورها درخواست کردند که دلار آمریکا را با پشتوانه فیزیکی آن طبق توافق اولیه جایگزین کنند، دولت آن کشور نتوانست آن مقدار طلا را تامین کند. به همین دلیل، 27 سال پس از کنفرانس "برتون وودز"، دولت این کشور مبادله طلا را با نرخ قبلی متوقف کرد. این عدم تعهد نمونه ای از ریسک طرف مقابل در ابعاد بین المللی است.
سقوط بازار املاک و مستغلات
در سال 2008 بازار املاک و مستغلات شوک بزرگی را تجربه کرد. اقتصاددانان این سقوط را به مدیریت نادرست ریسک مرتبط با تعهدات بدهی وثیقه شده یا CDO نسبت میدهند. به طور کلی، وام های رهنی برای سرمایه گذاری به اوراق بهادار CDO تبدیل می شوند و توسط دارایی های پایه وثیقه می شوند. با این حال، در دهه 2000، آژانسهای رتبهبندی اشتباه محاسباتی انجام دادند که باعث شد بانکها بیش از حد از این CDOها استفاده کنند. در نتیجه، درست زمانی که افراد و نهادهای وام گیرنده دیگر نمیتوانستند پرداختهای خود را انجام دهند، بانکها با یک فروپاشی مالی بزرگ به نام «رکود بزرگ» مواجه شدند. در این مثال، عدم تعهد وام گیرندگان به بازپرداخت منجر به ظهور ریسک طرف معامله کننده در ابعاد کلان شده است.
تاثیر ریسک طرف مقابل در دنیای ارزهای دیجیتال
با توجه به توسعه دنیای بلاک چین و ارزهای دیجیتال، سرمایه گذاران امیدوار بودند که ریسک طرف مقابل را حل کنند. به لطف یک اکوسیستم توزیع شده و غیرمتمرکز و فقدان اشخاص ثالث، اقتصاد جدید خوش بینی زیادی برای دسترسی به دارایی ها ایجاد کرده است. این همچنین به وضوح در وایت پیپر بیت کوین ذکر شده است. در اکوسیستم بیت کوین، فقط استخراج کننده ها به دارایی های دیجیتالی دسترسی دارند و مسدود می شوند و تاریخچه معاملات را تغییر می دهند. اما اگر این افراد قصد دارند اکوسیستم را دستکاری کنند، در معرض خطر نیستند.
با این حال، گاهی اوقات ما به دلیل ادغام سکوهای مرکزی در این منطقه، خطر را می بینیم. مشهورترین نمونه خطر طرف مقابل در دنیای ارزهای دیجیتال مربوط به هک کردن مبادلات ارز مرکزی است. در سالهای اخیر، برخی از صرافی های ارزی مانند FTX و MT.GOX توسط هکرها مورد حمله قرار گرفته اند. افزایش قابل توجه قیمت ارزهای دیجیتال در سالهای اخیر باعث شده است که هکر از هرگونه فرصتی برای سرقت این دارایی ها جلوگیری کند و مبادله اصلی ارز بهترین گزینه است. حملات هکرها و از دست دادن دارایی با عدم امکان تأمین دارایی و ورشکستگی سرمایه گذاران مطابقت خواهد داشت.
در زمینه قراردادهای هوشمند، ما دقیقاً همین مشکل را داریم. نوع قراردادهای هوشمند به طور قابل توجهی احتمال خطر را کاهش می دهد. در مواردی مانند قراردادهای مبتنی بر اوراکل با وابستگی به قیمت بین ارزهای دیجیتالی مختلف مانند بیت کوین و اتریوم، ما باید از یک استیبل کوین یا فیات مانند دلار استفاده کنیم. در این حالت نیز به دلیل ورود دنیای مالی سنتی، می تواند ریسک طرف مقابل را نشان دهد.
خوشبختانه، استراتژی هایی مانند صرافی های غیرمتمرکز و وجود قراردادهای هوشمند مانند پروتکل Arwen و شبکه بلاک چین لایتنینگ قادر به جلوگیری از هک شدن و از دست دادن دارایی ها بودند. با تشکر از این استراتژی ها، سرمایه گذاران می توانند با خیال راحت در زمینه ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کنند تا اینکه با خطر طرف مقابل روبرو نشوند.
نظر بدهید